کم کم موعد برپا کردن سفره هفت سین می رسد؛ سفره ای خوش رنگ و لعاب که قرار است لحظه آغاز سال جدید را نوید دهد اما فلسفه ی سفره ی هفت سین عید نوروز و تاریخچه سین های داخل سفره چیست موضوعی است که در این مقاله ، به بررسی آن پرداخته خواهد شد.
تاریخچه سفره هفت سین در نوروز
جالب است بدانید که با مطالعه دوران صفوی تنها یک اشاره مبهم و تا حدی مشکوک به سفره هفت سین به چشم می خورد؛
اما بعد از آن حتی در شواهد قرن نوزدهم هم هیچ اشاره ای به سفره هفت سین نشده است و این ها نشان از آن دارند که این فرهنگ، یک رسم جوان به شمار می رود.
با توجه به تمام شواهدی که در تاریخ از وجود سفره هفت سین دیده می شود و با وجود آن که اجزای آن ریشه در اعتقادات و فرهنگ باستانی ایران دارد، تا قرن بیستم میلادی هیچ گونه اثری از سبک و سیاق امروزی و اجزای تشکیل دهنده سفره هفت سین که با حرف «سین» آغاز می شوند، در هیچ کتاب تاریخی دیده نشده است.
تاریخچه عدد هفت
عدد هفت نه تنها در میان ایرانیان باستان مقدس بوده بلکه در میان ساکنان امروز این سرزمین نیز از قداست خاصی برخوردار است و در بیشتر فرهنگ ها و ملل مختلف دیگر نیز جایگاه ویژه ای دارد.
تقدس عدد هفت در ایران باستان از آیین مهر یا میترا می آید و از آن جهت است که این عدد را “امرداد” به معنای جاودانگی و بی مرگی می نامیدند.
به همین دلیل امروزه هفت نماد از عناصر مختلف را بر می گزینند و بر خوان (سفره) نوروز می گذراند.
برخی می گویند هفت سین ،نمادی از هفت دانه گیاهی است که در زمان ایرانیان باستان با آن سبزه نوروز را تهیه می کردند و عبارت بودند از: جو، ماش، عدس، ارزن، لوبیا، نخود و گندم
جایگاه ویژه عدد ۷ را می توان در نشانه های دیگری جستجو کرد مانند:
۷ سال دوران کودکی
رنگین کمان ۷ رنگ
۷ خوان رستم در شاهنامه
۷ اقلیم
۷ روز هفته
و…
بیشتر بخوانید: دستور شیرینی ساده و خوشمزه برای نوروز (بدون فر)
فلسفه سین های سفره هفت سین و سایر اجزای هفت سین
قرآن کریم
ایرانیان به هنگام چیدن سفره هفت سین اولین و مهمترین موردی را که بر سفره قرار می دهند، قرآن کریم است. ایرانیان مسلمان به نشانه توکل و توسل به خداوند متعال در آغاز سال و درخواست بهترین ها از خالق خویش قرآن را در بهترین جای سفره قرار داده و پس از آن اجزای دیگر را می چینند.
سبزه
شاید زیباترین ویژگی سفره هفت سین را میتوان به وجود سبزه آن دانست، به این دلیل که سبزه با رنگ و طراوت خود دلها را شادمان می سازد و با نگریستن به آن طلوع سال جدید را زیباتر میکند. در ایران باستان رسم بر این بود که ۲۵ روز قبل از نوروز در کاخ پادشاهان ۱۲ ستون از خشت خام برپا میساختند و بر هرکدام یک نوع غله میکاشتند و معتقد بودند اگر سبزهها خوب بروید سال پر برکتی است. دانههایی که امروزه کشت میشود بیشتر گندم و عدس است.
سیب
سیب، نمادی از تندرستی و زیبایی است. سیب را مادر یا پدربزرگ خانواده بر سفره هفت سین می چیند شاید به آن خاطر که همه ما بارها شاهد دلواپسی و نگرانی مادر خانواده برای حفظ سلامتی اعضای خانه بوده ایم.
سمنو
سمنو که از جوانههای تازه رسیده گندم تهیه میشود، نماد فراوانی خوراک و غذاهای خوب و پر نیرو است و نیز نمادی برای زایش گیاهی و بارور شدن گیاهان است.
سنجد
سنجد که عطر برگ و شکوفههای آن محرک عشق و مهر است و از مقدمات اصلی زایندگی به شمار میآید، باید بر سر خوان نوروزی نمایان باشد. وجود سنجد در سفره نوروزی انگیزه زایش کیهانی است.
سیر
نماد میکروب زدایی و پاکیزگی محیط زیست و سلامت بدن و نیز زدودن چشم زخم است که باید حتما بر سر سفره نهاده شود. به اعتقاد زرتشتیان بوی سیر دیوان را میگریزاند. زرتشتیان سیر را با تکههای نان که در آن ترید کردهاند، در مراسم پرسه با سداب به کار میبرند و بر سر سفره نیایش میگذارند.
پوست سیر را هرگز در جایی نمیگذارند زیرا معتقدند از سحر هم بدتر است، به همین جهت برای کندن پوست آن ابتدا سیر را در آب میخیسانند و بعد پوستش را میکنند، هم چنین معتقدند اگر پوست سیر را با پیاز گلپر و اسفند در خانه بسوزانند، به خصوص در صبح روز پنجشنبه، بویش، خانه را پاک میکند.
سرکه
همانند سیر نمایانگر پاکی محیط، زدودن آلودگی و باطل کردن سحر و جادو است.
سماق
سماق نماد عشق مهر و پیوند دلها است که بر سر سفره هفت سین نهاده میشود.
نکته: برخی افراد هستند که جایگزین 2 سین از سین های فوق ، از سنبل و سکه استفاده می نمایند که فلسفه این دو در سفره هفت سین عبارت است از:
سکه
سکه، سین مدرن سفره هفت سین است و جزو هفت سین به حساب نمی آید؛ بعدها به سفره اضافه شده است تا نمادی برای افزایش دارایی باشد.
سنبل
از آنجا که گل سنبل با آمدن بهار می روید، آن را به عنوان نماد بهار بر سر سفره هفت سین میگذارند. بدان معنا که بهار آمده و ما امید آن داریم که ما نیز بهاری شویم.
ماهی قرمز
جالب است بدانید در هیچ کدام از مراسم سنتیمان در مورد نوروز ماهی قرمز جایگاهی ندارد. در میان رسوم زرتشتی در سفره عید انار به نشانه باروری و عشق و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها میشود تا عشق و باروری همچنان پاینده بماند.
آینه
آینه نماد شفافیت و پاکی بوده قرار دادن آینه بر روی سفره هفت سین به این معنا است که باید سال پیش روی را بدون دروغ به پایان رساند. اغلب افراد آینه را در بالای سفره قرار می دهند.
بیشتر بخوانید: ایده های چیدمان سفره ی هفت سین جدید و مدرن 1401
فلسفه شمع سفره هفت سین
شمع نماد روشنایی و فروغ است.
نبات و شیرینی
نبات سَمبل شیرین کامی است. افراد با قرار دادن این نماد بر روی سفره سالی پر از خاطرات شیرین را آرزو می کنند.
سخن پایانی
عدد هفت در زبان باستانی به نام امرداد است. امرداد معنای جاودانگی میدهد. هفت برای ایرانیان باستان مقدس بود و از آن برای مفاهیم خوش یمنی و فال نیک استفاده میکردند. بنابراین هفت نماد را بر سفره عیدنوروزی میچینند. عدهای میگویند قبل از حضور هفت سین در زندگی ایرانیان هفت شین و قبلتر هفت چین و هفت میم وجود داشته است.
«هفت شین» را بعضی محققان هم تایید کردهاند. گزینههای هفت شین از شهد، شیر، شراب، شکر، شمع، شمشاد و شابه (میوهای شبیه سیب) تشکیل میشد. محققان میگویند، شراب به دلیل باورهای اسلامی، جایش را به سرکه داده و به این ترتیب هفت شین به هفت سین تبدیل شد.
سلام خدمت خانم فرناز باقری و سپاس بابت ارائه خدمات ارزنده فرهنگی. در پشت پرده ظاهر رنگین و مجلل و باشکوه مراسم چیدن سفره هفت سین بهنگام بر پایی جشن باستانی عید نوروز یک معنا و راز و معمای ژرف نهفته است که در طول تاریخ پیدایش این رسم توسط خود ما ایرانیان و محققین و پژوهشگران ایران شناس غیر ایرانی تاکنون کشف نگردیده و به شهود رسانده نشده است. آفرینندگان اولیه این رسم به احتمال قریب به یقین اقوام آریایی- میترائی بوده اند و نه پادشاهان پیشدادی و کیانی. از دیدگاه انسان شناسی ؛ طبیعت یا کیهان و یا جهان شناسی و خدا شناسی آن اقوام باستانی حرف سین حرف اول هفت سبزی یا شئی یا چیز نبوده است بلکه حرف اول واژه سامان به معنای نظم و زندگی. به این معنا که خردمندان آریائی- میترائی برای کیهان تنها یک سامان یا نظم کلی قائل نبوده اند بلکه هفت تا و برای انسان در هرکدام از نظم های هفتگانه کیهانی به یک زندگی و عشق دیگری قائل بوده اند و آن هفت نظم را به شکل طبقه بر طبقه و یا محیط و محاط تصور می نموده اند. لذا آن معنا و راز ژرف نهفته در پشت پرده ظاهری رسم هفت سین بطور خلاصه عبارت است از : هفت سامان یا نظم کیهانی و اجتماعی و زندگانی ها و عشق های هفتگانه انسانی. حماسه سرایان و حکیمان و شاعران و عارفان بزرگ پارسی یا فارسی زبان نتوانسته اند آن معنا و راز ژرف را بطور روشن و حقیقی دریابند و بیان دارند. هفت خان رستم و اسفندیار فردوسی و هفت پیکر و اورنگ نظامی و جامی و هفت عالم بعضی حکیمان و عارفان دینی، فقط از لحاظ عدد هفت با آن راز و معنا مشترک اند و در محتوا هیچ وجه مشترکی با آن ندارند. نظام های هفتگانه کیهانی هرکدام بهمراه یک آسمان و زمین خاص و ویژه خویش در چهارچوب طرح مطلق آفرینش و بر اساس مفاد و آئین نامه های اجرایی ثابت و پایدار و تغییر ناپذیر آن و با نظمی مطلق در فواصل زمانی کاملا معین و از پیش تعیین شده ( همیشه برابر با طول عمر کلی کیهان یعنی فاصله زمانی بین دو وحدت دمایی و وقوع دو مه بانگ متوالی ) هرکدام در قالب یک عالم واقعی و عینی و شهودی از طریق چرخه یا گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر نوسانات باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان به ظهور و پیدایش و کثرت می رسند و عمر خودرا سپری می نمایند و آنهم نه یک بار بلکه بطور فراوان با مراتب یا درجات مختلف تکاملی بین دو سر حد ؛ یکی نهایت نقصان و دیگری نهایت کمال ایده آل و این دو سرحد در طول سفر بی پایان تکاملی و در بطن بینهایت ( و نه سفر بسوی بی نهایت ) همیشه بین دو نظام احسن آفرینش متوالی و بیشمار ، محدود و محصور خواهند بود. این روند و تصویر برای محتوای کلیه جهان های موازی و مساوی و بیشمار همسان و برابر می باشد. چرخه یا گردش تولد و مرگ افراد انسانی از دیدگاه خردمندان هندو – آریائی یعنی سرایندگان ودا های چهارگانه هم از طریق بالا یعنی در چارچوب زنجیره علت و معلول مادی یعنی در بطن و در طول تسلسل تولد و مرگ کیهان از طریق وقوع مه بانگ های متوالی مقدور و میّسر و امکان پذیر می باشد و نه از طریق حلول روان یا تناسخ. این دو اکتشاف بزرگ باستانی فقط از طریق تفسیر نظریه علمی مه بانگ با توجه به کشف بزرگ و مرکزی یا محوری آن یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض محتوای کیهان یا جهان و متعاقب آن وقوع مه بانگ های متوالی، بطور حقیقی و منطبق بر واقعیت قابل شرح و توضیح و توجیه و تبیین و درک می باشند و نه از راه های دیگر از قبیل جدائی یا قبض روح از کالبد به اصطلاح مادی به هنگام فرا رسیدن لحظه اجل مرگ و معراج و مهاجرت آن به عالم برزخ و یا پریدن جان از قفس تنگ خاکی و پرواز آن از جهان فانی به جهان و یا رهایی من یا نفس مجرد از چاه طبیعت و پراوز و فرار آن به بیرون از افق طبیعت و رسیدن آن به ماوراء طبیعت.