بهترین رمانهای ایرانی کدام هستند؟ اگر علاقهمند به کتاب و رمان ایرانی باشید، بدون شک مطالعه این لیست میتواند انتخابهای جالبی پیش رویتان قرار دهد.
البته انتخاب بهترین رمانهای ایرانی همواره کار سختی بوده و ما امروز با احترام به تمامی نویسندگان ارجمند کشور، به معرفی بهترین رمانهای ایرانی خواهیم پرداخت که در ادامه مطلب لیستی از پرطرفدارترین رمانهای ایرانی تهیه نمودهایم که امیدواریم این موارد مورد پسندتان واقع گردد. اگر علاقه به کتاب خواندن دارید می توانید از کتاب های صوتی در کنار تمام کارهای روزمره استفاده کنید مزیت کتابهای صوتی بر هیچ کس پوشیده نیست، زیرا در زمان شما بسیار صرفه جویی می شود.
معرفی بهترین رمان های ایرانی
این گزینشها در حد اختصار و اندازهی مقاله ما در نظر گرفته شده است که به شرح زیر است:
من، شماره سه
من شماره سه جدیدترین رمان عطیه عطارزاده است که در آن پسری ساکن یک تیمارستان که قدرت حرف زدن ندارد و بی سواد است و تنها راه ارتباطیش با بیرون نقاشی کشیدن است، دنیا را از زاویه دید خودش روایت میکند.
در این رمان هم مانند رمان قبلی عطیه یعنی راهنمای مردن با گیاهان دارویی با شخصیت همراه میشویم که نسبت به بقیه کمبودی دارد و در عین حال آرام و بیدردسر زندگی میکند تا اینکه اتفاقهای ریز و درشتی یکی پس از دیگری به سمتش هجوم میاورند و او باید با آنها کنار بیاید.
چشمهایش
رمان چشمهایش روایت یک عشق نافرجام از سالهای مبارزه است. استاد ماکان، نقاش بزرگ و مبارزی سیاسی، در تبعید از دنیا میرود. کسی که تصویرِ «آقا رجب» نوکرش را بارها کشید ولی «رجال» را به روی پرده نیاورد. آقای ناظم، یکی از دوستداران استاد ماکان، به دنبال راز مرگ استاد است. رازی که در یکی از تابلوهاست؛ تابلوی چشمهایش. آقا رجب، نوکرِ استاد ماکان به ناظم مدرسه ماجرای این نقاشی و آن زن را بازگو میکند و ناظم به دنبالِ آن زن و داستانِ این نقاشی میگردد. آقای ناظم سعی میکند با پیدا کردن آن زنِ به تصویر کشیده شده در تابلو، به راز مرگِ مشکوک دست پیدا کند.
کلیدر
کلیدر نام کوهی حوالی سبزوار است. جایی که عمده ماجراهای قهرمان داستان، گل محمد در آن اتفاق میافتد. گل محمد پسری روستایی است که به عشق مارال گرفتار میشود.
مارال نامزدی به اسم دلاور داشته و گل محمد نیز همسری به نام زیور. با این همه گل محمد و مارال با هم ازدواج میکنند و بذر کینه در دل دلاور کاشته میشود. این کینه و عداوت باعث میشود تنش میان طایفهها هرروز بیشتر شود تا جایی که در یکی از این درگیریها گل محمد حاج حسین-یکی از مالدارهای بهنام- را ناخواسته بکشد. به خاطر این قتل دو امنیه وارد روستا میشوند تا به ظاهر مالیات گلهداران را بگیرند. اما هدف اصلی آنها پی بردن به ماجرای قتل حاج حسین بود. گل محمد که اصل ماجرا را متوجه میشود، امنیهها را میکشد و جسد آنها را میسوزاند. بعد از این ماجرا راز گل محمد برملا میشود و به زندان میافتد.
دایی جان ناپلئون
داستان در خلال جنگ جهانی دوم رخ میدهد و درست از سالهای پیش از اشغال ایران به دست متفقین آغاز میشود و تا دوران اشغال ادامه مییابد. مکان داستان تهران است. محل زندگی این خانوادهی اشرافی مجموعهای است از چند خانه و باغ که هر یک در گوشهای از آن جا دارند: خانهی دایی جان ناپلئون، خواهرش و برادر کوچکترش که با وجود اینکه با درجهی پایینی از ارتش بازنشسته شده، به او سرهنگ میگویند
لقبِ «ناپلئون» را، درواقع، بچهها به دایی جان دادهاند و علتش هم ستایشهای او از قهرمانش ناپلئون بناپارت، امپراتور فرانسه است. دربارهی ناپلئون هر کتابی که به دست دایی جان برسد میخواند و از او قولهایی نقل میکند. همیشه سعی دارد پا جای پای ناپلئون بگذارد.
آنهایی که رمان را خواندهاند یا آنهایی که در دههی پنجاه، مجموعهی تلویزیونیاش را به کارگردانی ناصر تقوایی دیدهاند، حتماً میدانند بزرگترین افتخار شخصیت دایی جان، یکی دو درگیری کوچکِ کازرون بوده که با آب و تاب توسط پیشکارش مشقاسم بازروایی میشده و در حد جنگهای ناپلئون بناپارت گسترش مییافته. دایی جان مرد پریشان احوالی است که به دلیل ناکامیهایش در زندگی واقعی، در ذهنش از خود ناپلئونی ساخته است و گمان میکند که انگلیسیها قصد نابودیاش را دارند.
یوزپلنگانی که با من دویدهاند
بیژن نجدی در این کتاب ۱۰ داستان کوتاه درباره مرگ نوشته است. داستانهایی که هر کدام با احساسی لطیف و کلماتی شعرگونه نوشته شداند و هر خواننده و البته شنوندهای را به وادی خیال میکشاند.
این ۱۰ داستان کوتاه مجزا و در عین حال در هم تنیدهاند. علاوه بر این در این کتاب بیژن نجدی با جملاتش به اشیا بیجان، جان بخشیده و آنها را به عنصری پویا در داستانهایش تبدیل کرده است. این کتاب را پیام دهکردی با صدای شیرینش خوانده است. پویام دهکردی که با خوانش کتاب صوتی یک عاشقانه آرام ثابت کرده که در انتقال حس و حال شاعرانه داستانها استاد است، این کتاب را هم با همان کیفیت و شور خوانده است.
یک عاشقانهی آرام
یک عاشقانهی آرام نادر ابراهیمی با آن نثر شاعرانهاش در همهی کتابفروشیها جایی در میان بهترین رمان های ایرانی داشته است. داستان گیلهمردی مبارز و سیاسی که عاشق عسل، دختری آذری میشود. آنها با همهی مشکلات سعی میکنند در لحظه لحظهی با هم بودن عاشق هم باشند و نگذارند عشقشان دچار روزمرگی شود.
همانجا که میگوید: مگذار عشق به عادت دوست داشتن تبدیل شود! هر سهشنبه به دیدار کودکهای بیمار میروند و اینگونه به قول خود، از بطالت رها میشوند. این کتاب پر از جملات و تعبیرات زیبایی است که مدام میخواهیم زیرشان خط بکشیم یا روی برگهی جداگانه بنویسیم و به خاطر بسپاریم.
ترک عشق کنیم، بهتر از آن است که عشق را به یک مُشت یاد بیرنگ و بو تبدیل کنیم؛ یادهای بیصدایی که صدا را در ذهنِ فرسودهی خویش ( و نه در روح ) به آن میافزایم تا ریاکارانه باور کنیم که هنوز، فریادهای دوست داشتن را میشنویم.
سووشون
رمان مهم دیگری که حتما برای عامه مردم و همچنین کسانی که علاقهشان به نویسندگی خصوصا رمان نویسی میباشد میتواند بسیار مفید باشد و جای مطالعه دارد، رمان سووشون است.
نویسنده این کتاب خانم سیمین دانشور هستند که با بهرهگیری از زندگی فقیرانه روستاییان کشورمان نوشته شده است و ارجاعاتی دارد به داستان سیاوش و غم دردناکی که از مردن این جوان در اسطورههای ایرانی میباشد. خانم دانشور با آشنایی کاملی که از نوع و شیوه نگارش خود دارند توانستهاند یک داستان روان و قابل درک برای مخاطبان خود عرضه کند.
سیمین دانشور همسر جلال آل احمد از نویسندگان به نام ایرانی میباشد. خانم دانشور سالهای سال مشغول به نوشتن بودند تا چند سال اخیر که بر اثر کهولت سن دار فانی را وداع گفتند.
شوهر آهو خانم
پیرانه سرم عشق جوانی به سر افتاد وآن شور که در دل بنهادم به در افتاد
این رمان در سال ۱۳۴۰ با هزینهی شخصی علیمحمد افغانی برای بار اول چاپ شد؛ در همان سال بهعنوان کتاب سال شناخته شد و تا کنون از پرفروش و بهترین رمان های ایرانی بوده است.
داستان در سال ۱۳۱۳ در کرمانشاه رخ میدهد. آهوخانم زنی زحمتکش، بردبار و بزرگوار است. آدمها و ماجراها پیرامون آهوخانم شکل میگیرند و او آنچنان بر تمامی داستان تأثیر میگذارد که حتی در صحنههایی که حضور ندارد هم وجودش محسوس است. شوهرش، سید میران سرابی، نانوا و رئیس صنف نانوایان کرمانشاه، پشت ترازوی مغازهاش نشسته است که زن زیبارویی وارد میشود. زنی بهنام هما که پس از چهار سال زندگی به دلیل ستمهای شوهرش، مهرش را حلال و جانش را آزاد کرده است
هما میگوید سه ماه است که به خانهی مطربی بهنام حسین خان ضربی پناه برده. میران که مرد متدینی است تصمیم میگیرد هما را به عقد شاگردش درآورد. به بهانهی این که از طرف شوهر هما و برای بازگرداندنش به خانه آمده است پیش حسین خان میرود. صحنهای را میبیند که حسین خان میزند و هما هنرمندانه میرقصد؛ از آمدنش پشیمان میشود و میرود ولی نمیتواند هما و زیباییش را فراموش کند.
سمفونی مردگان
سمفونی مردگان عباس معروفی در سی سالگی انتشارش همچنان پرفروش و پرطرفدار در میان بهترین رمانهای ایرانی است. خیلیها با آیدین اورخانی زندگی کردند و دردهایش را کشیدند. شاید بزرگترین پرسشی که بر جای گذاشته، این باشد: کدام یک از ما آیدینی پیش رو نداشته است، روح هنرمندی که به کسوت سوجی دیوانهاش درآوردهایم، به قتلگاهش بردهایم و با این همه او را جستهایم و تنها و تنها در ذهن او زنده ماندهایم. کدام یک از ما؟
داستان درشهر اردبیل و بین سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ شمسی میگذرد. جابر اورخانی مغازهای در دالان کاروانسرای آجیلفروشها و خانهای بزرگ در شمال سرداب داشته است. او و زنش در پی سالها رنج و اندوه مردهاند، آیدا خواهر دو قلوی آیدین، خودش را آتش زده است، اورهان، کوچکترین فرزند خانواده، برادر بزرگترش یوسف را کشته است، و آرزوی وسواس گونهاش این است که آیدین را هم بکشد.
سمفونی مردگان داستان آخرین بیست و چهار ساعت زندگی اورهان است. اورهان در یک بعد از ظهر، درِ حجرهاش را میبندد، کارگران را به خانه میفرستد و به طرف شورآبی راه میافتد تا آیدین را پیدا کند و بکشد. سمفونی مردگان، برندهی جایزهی انتشارات ادبیـفلسفی سورکامب در سال ۲۰۰۱ شد، در سال ۲۰۰۷، در میان صد رمان برجستهی سال بریتانیا قرار گرفت و به زبانهای آلمانی، انگلیسی، عربی، ترکی و… ترجمه شد.
چراغ ها را من خاموش می کنم
نویسنده این رمان پرمحتوا و زیبا خانم زویا پیرزاد میباشد و با توجه به زندگی که خودش در شهرهای جنوبی کشور تجربه کرده است این رمان را نوشته است. هر چند که رمان رنگ و بوی زنانه دارد اما در این زمینه دچار افرط نشده است و نویسنده اعتدال را در داستانش رعایت میکند و شاید قشنگی رمان در همین موضوع باشد.
در رمان من چراغ ها را خاموش میکنم خانم پیرزاد روزمرههای یک زن را در زندگی زناشوییاش به تصویر میکشد روزمرههایی که رقتانگیز نیستند و بسیار دوست داشتنی میباشند. هر فردی به عنوان یک زن متاهل دوست دارد گوشههایی از این تجربههای معمولی دلچسب را بچشد و به زندگی چنین دید عمیق داشته باشد. این رمان علاقهمندان خودش را دارد که از موفق بودن نویسندهاش در نوشتن رمان حاکی است.
نتیجه گیری
همانطور که در مقدمه بیان کردیم شمار رماننویسهای معروف معاصر و گذشته به کتابها و نویسندگانی که عرضه کردیم محدود نمیشود و بسیاری دیگر از نویسندگان و بخصوص رماننویسان ایرانی هستند که کمک بزرگی به ارتقا و بالا بردن سطح نوشتن در ایران کردهاند، و هم اینکه کمک فراوانی در بالا بردن فرهنگ کشورمان انجام دادهاند.
این کتابها ضمن حفظ اصالت خود یک سویهی جهانی و فرا ملی داشتهاند. قطعا مطالعهی کتابهایی که نام بردیم از اهمیت بالایی برخوردار است، خصوصا برای کسانیکه قصدشان قدم گذاشتن در این راه پر فراز و نشیب است.