ژان لوک گدار فقید و بزرگ یکی از محوری ترین کارگردانان زمان خود است. او نه تنها یکی از استادان بزرگ سینمای مدرن، پیشگام موج نو فرانسه و یکی از شیک ترین فیلمسازان قرن بیستم به حساب می آید، بلکه تأثیر او را می توان در طول تاریخ سینما و فراتر از آن و حتی الهام بخش دانست. گدار از اولین فیلمهای کوتاهش در اواسط دهه 1950، تا آخرین فیلم بلندش در کتاب تصویری 2018، به شیوهای متفاوت از همسن وسالان و دانشآموزانش عمل کرده است.
گدار کار خود را در سال 1960 با ویژگی مرزشکنی، بی نفس آغاز کرد، که اغلب از آن به عنوان اولین فیلم موج نو فرانسوی یاد می شود. گدار در کار خود مفاهیم از پیش تعیین شده فیلمنامه را در نظر میگرفت، آنها را برش میداد و دوباره آنها را به هم میچسباند تا نوع کاملاً جدیدی از فیلمها را خلق کند.
گدار در فیلم کوتاه سرباز در سال 1963، مردی را دنبال می کند که در جنگ الجزایر بین دو طرف گرفتار شده است، با رنجی که جنگ برای مردم ایجاد می کند دست و پنجه نرم می کند. در سال 1967، گدار مصرفگرایی را نقد میکند و آشکارا درباره استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی انقلابی بحث میکند.
در نیمه شب بخوانیم:10 فیلم برتر مرلین مونرو در طول تاریخ کاری
پس از فیلم درخشان کتاب تصویری ۲۰۱۸، که به مخاطبان یادآوری کرد که موج جدید فرانسه هنوز زنده است، گدار ثابت کرده است که هنوز میتواند خارج از چارچوب فکر کند. این تصور از سینمای تجربی و هنر دلیرانه، میراث گدار باقی خواهد ماند. خواه از طریق روحیه مصمم او، نیاز عجیب او به خلق کردن یا اراده بدون مجوز او برای درگیر شدن با مخاطبانش و به چالش کشیدن عقل آنها باشد، حضور گدار برای چندین دهه آینده محسوس خواهد بود. در حالی که تقریباً هفت دهه کار در زمینه فیلم، موسیقی و هنر متأسفانه به پایان خود نزدیک شده است، در زیرتعدادی از بهترین فیلم ژان لوک گدار به شما مخاطبین عزیز معرفی میکنیم.
بهترین فیلم ژان لوک گدار
2 یا 3 چیزی که درباره او می دانم (1967)
یک تمرکز فوقالعاده درباره مدرنیته در مرحله فیلمسازی شدیداً سیاسی گدار، 2 یا 3 چیزی که درباره او میدانم، نقدی گزنده از مصرفگرایی، جنگ ویتنام و پوچی وجودی است. این فیلم حول محور یک زن خانه دار بورژوا می گذرد که سعی می کند از هر طریق از زندگی روزمره خود خارج شود.
بهترین فیلم ژان لوک گدار | یک زن یک زن است (1961)
اولین فیلم گدار با استفاده از فیلمبرداری رنگی، یک زن یک زن است، احتمالاً دومین همکاری بزرگ بین آنا کارینا و ژان پل بلموندو است. فیلم معمولی گدار «یک زن یک زن است» با روایت داستان زنی که میخواهد کودکی را به این دنیای بیرحمانه بیاورد، تفاوتهای ظریف عاشقانه و غرایز تکاملی ما را بررسی میکند.
گدار با آمیزهای از حس کمدی، فیلمنامهای خندهدار در مورد فمینیسم قرن بیستم و نقشهای جنسیتی که توسط هالیوود در آن زمان به پیش رانده شده بود، میسازد. فیلمبرداری رائول کوتارد در سینما مسحورکننده است و اجمالی از دنیایی عجیب را به ما ارائه می دهد.
بی نفس (1960)
فیلمی که همه چیز را آغاز کرد و توپ را برای موج جدید فرانسه قرار داد. «بی نفس» اغلب به عنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای گدار ذکر می شود. همچنین باعث میشود برخی افراد پس از تماشای بینفس، کارگردان را اخراج کنند. اگرچه فیلم مهم است، اما مطمئناً نشان دهنده بهترین فیلم نیست که گدار به عنوان یک فیلمساز به آن رسیده است.
با گفتن این نکته، مطمئناً یکی از اساسی ترین نقاط عطف در تاریخ سینماست، زیرا گدار با بی نفس، ورود زبان سینمایی جدیدی را اعلام کرد که با قطع شدن و بی احترامی لذت بخش شکل گرفته است. این فیلم هدف گدار بود که اعلام می کرد او کارها را به روش خودش انجام می دهد که قطعاً جذاب بود.
بهترین فیلم ژان لوک گدار |مذکر مونث (1966)
مذکر مونث با بازیگرانی مانند ژان پیر لو و چنتال گویا، سندی از آگاهی جوانان در دهه 60 است. این فیلم که با سبکهای بصری آوانگارد فیلمبرداری میشود، یک ایدهآلیست جوان را دنبال میکند که عاشق یک ستاره پاپ خود شیفته میشود و ظاهراً از یک آپارتمان بلند خودکشی میکند.
گذران زندگی (1962)
پایان دوران بازیگری مسحورکننده آنا کارینا در گذران زندگی، او نقش یک هنرپیشه مشتاق را بازی میکند که رویاهایش زیر بار واقعیتی تلخ خرد میشوند. وقتی او به حقایق ذاتی جامعه مدرن پی می برد، برای زنده ماندن تبدیل به یک فاحشه می شود، اما دلال بی توجهش با او مانند یک بدن مطیع رفتار می کند.
فیلمبرداری کوتارد طعم متفاوتی در گذران زندگی دارد و حس ناامیدی غیرقابل برگشتی را در ذهن مخاطب برمیانگیزد که واقعاً هرگز از بین نمیرود. گدار مانند بسیاری از فیلمهای دیگرش، شکاف بین بحثهای آکادمیک درباره محدودیتهای زبان و سرنوشت یک کارگر جنسی پست را با برخورد دو جهان پر میکند.
در نیمه شب بخوانیم:بهترین فیلم ابر قهرمانی تاریخ سینما هالیوود
دسته جدا افتاده ها (1964)
حتی بیشتر از بی نفس، این درام جنایی ساخته گدار محصول 1964 است که میتوان از آن به عنوان همان تعریف آزادی سینمایی یاد کرد. گدار از طریق یک داستان کوچک جذاب درباره سه جوان که قصد سرقت دارند، تفسیری کاملاً تازه از ژانر گانگستری را در کنار هم قرار می دهد.
لحظهای فراموشنشدنی در دسته جدا افتاده وجود دارد، جایی که تمام دنیا متوقف میشود، زمانی که آنا کارینا «رقص مدیسون» را در کافهای مملو از آب انجام میدهد که فقط میتوان آن را سینمای ناب توصیف کرد. کوئنتین تارانتینو آنقدر این صحنه را دوست داشت که از آن در داستانهای تخیلی استفاده کرد و حتی نام شرکت سازندهاش را به نام فیلم نامید.
بهترین فیلم ژان لوک گدار | آلفاویل (1965)
یکی از بزرگترین و غیرمعمولترین فیلمهای علمی تخیلی قرن گذشتهاست. آلفاویل گدار یکی از آن جواهرات سینمایی نادری است که با ایجاد حسی در مخاطب به جای قرار دادن او در معرض پیچیدگی ژانر، دنیایی غیرعادی میسازد.
تحقیر (1963)
تبلور ازدواج بریژیت باردو با رسانه سینمایی، تحقیر، زندگی کافکیایی فیلمنامهنویسی را دنبال میکند که برای اقتباسی از ادیسه هومر توسط یک تهیهکننده آمریکایی نفرتانگیز استخدام میشود تا زیر نظر فریتز لانگ کار کند.
با این حال، همه چیز از هم می پاشد زیرا او این پروژه را انجام می دهد که گویی توسط نیروهای کیهانی تسریع شده است. فیلمبرداری مسحورکننده کوتارد و موسیقی کاملاً متحرک جورج دلرو، تحقیر را به یکی از بهترین بازتابهای سینمایی که تا به حال درباره محال بودن عشق ساخته شده است، تبدیل میکند.
بهترین فیلم ژان لوک گدار | پیرو خله (1965)
پیرو خله یکی از دوستداشتنیترین فیلمهای گدار است و به درستی هم همینطور است. در این فیلم، بلموندو و آنا کارینا بازی می کنند که به دنبال فرار از محدودیت های دنیای مربوطه خود هستند و با ماشین مرد مرده ای به بیابان قلمروی ناشناخته می روند.
اگرچه شخصیت بلموندو فردیناند نام دارد، معشوق او ماریانا (کارینا) اصرار دارد که او را پیروت (دلقک غمگین) بنامد که این فیلم را درباره تک تک ما می سازد. تعداد بسیار کمی از فیلمها توانستهاند این همه تصاویر خاطرهانگیز را در کنار هم ببافند، از یک دلقک غمانگیز که خود را در کنار اقیانوس منفجر میکند تا عکس یک پل هوایی ناقص در میان ناکجاآباد.
آخر هفته (1967)
هیچ شاهکاری وجود ندارد که بهتر از آخر هفته نشان دهد که گدار کیست. یکی از دشوارترین و در عین حال پرارزشترین سفرهای سینمایی که تا به حال توسط استاد فرانسوی ساخته شده است، آخر هفته بیشک بهترین چیزی است که موج نو فرانسه ارائه میکند.
در نیمه شب بخونیم:اسامی بهترین فیلمهای الیزابت تیلور + تصاویر
آخر هفته از خلأ یک بحران سیاسی که هر چیزی را که لمس می کند به آتش می کشد، به شکلی زیبا آخرالزمانی که تهدیدی برای از بین بردن یکپارچگی رسانه سینمایی است، ایجاد می شود. یک برداشت بیمارگونه خنده دار از فضای سیاسی-اجتماعی فرانسه، تنها گدار می تواند فیلمی درباره یک زوج بورژوا در یک سفر آخر هفته بسازد و آن را به تفسیری فرا داستانی درباره وضعیت انسان تبدیل کند.
بهترین فیلم ژان لوک گدار |خداحافظی با زبان (2014)
چهل و دومین فیلم بلند گدار به وضعیت موجود پایبند نبود. گدار مجذوب تکنولوژی فیلم سه بعدی بود و دید خود را برای فیلمی که به صورت سه بعدی گرفته شده بود ایجاد کرد. در این فیلم جاهطلبانه و خلاقانه، گدار با بسیاری از جنبههای فنی بازی میکرد تا فیلمی بسازد که از سه بعدی به عنوان راهی برای ایجاد نماهایی با نوردهی دوگانه استفاده میکند، جایی که صحنهها روی هم قرار میگرفتند و همزمان پخش میشدند. خداحافظی با زبان، اثری ابتکاری متأخر از گدار است که هنوز هم بسیاری از مضامین کلاسیک او درباره عشق و زندگی را تکرار میکند.
بهترین فیلم ژان لوک گدار |تاریخچه سینما (1988)
برخی میگویند این اثر بزرگ گدار: فیلمی 266 دقیقهای و هشت قسمتی که تاریخ فرهنگ مدرن، سینما و چگونگی بررسی هر دو را از دریچه فیلم بررسی میکند. گدار که گاهی «نقاشی سینمایی» یا یک مقاله تصویری نامیده میشود، دههها هنر، موسیقی و فیلم را بررسی میکند تا فیلمی زیبا را که بهعنوان مراقبهای درباره معنای هنر و چگونگی تعریف آن از زندگی ما است، کنار هم بسازد.
مرگ ژان لوک
ژان لوک گدار، کارگردان فرانسوی-سوئیسی که یکی از چهرههای کلیدی جنبش نوول وگ یا موج نو فرانسه بود که سینما را در اواخر دهه 1950 و 60 متحول کرد، در سن 91 سالگی درگذشت. خبرگزاری فرانسه گزارش داد که او «در آرامش» درگذشت. در خانه» در سوئیس با همسرش آن ماری میویل در کنارش. لیبراسیون، به نقل از یکی از اعضای خانواده که نامش فاش نشده، گزارش داد که به مرگ گدار کمک شده است، که در سوئیس قانونی است.
در نیمه شب بخوانیم:10 فیلم انگیزشی هالیوودی
او بیمار نبود، او به سادگی خسته شده بود. بنابراین او تصمیم گرفته بود به زندگی پایان دهد. این تصمیم شخصی بود و برای او مهم بود که این موضوع شناخته شود.» پاتریک ژانرت، وکیل گدار به خبرگزاری فرانسه گفت که مرگ گدار به دنبال «آسیبشناسیهای ناتوانکننده متعدد» بود.
گدار که بیشتر به خاطر سبک فیلمبرداری نمادین، به ظاهر بداهه و همچنین رادیکالیسم سرسختانه شناخته می شود، با مجموعه ای از فیلم های سیاسی که به طور فزاینده ای در دهه 1960 بود، جای خود را نشان داد، قبل از اینکه در سال های اخیر از احیای حرفه ای بعید لذت برد، با فیلم هایی مانند سوسیالیسم فیلم و خداحافظ. به زبان، همانطور که او با فناوری دیجیتال آزمایش کرد.