آیا ریشه بیماری‌های روانی در کودکی است؟

به‌نظر شما تجربه شرایط دشوار و حوادث ناگوار در کودکی با بیماری‌های روانی در بزرگسالی مرتبط است؟ احتمالا شما هم با جملاتی مثل “فلانی کودکی سختی داشته”،” بچگی نکرده” و یا” مثل بقیه بچه‌ها زندگی نکرده” زیاد روبه‌رو شده‌اید. مطمئنا یک سری از کودکان نسبت به سایرین کودکی سخت‌تری داشته و از لحاظ روانی مستعد آسیب‌های زیادی هستند. حال سوال اینجاست، کدام مشکلات در صورت وقوع در کودکی آینده فرد را نیز تحت تاثیر قرار می‌دهند؟ آیا مشکلات کودکی در شکل‌گیری هویت فرد در بزرگسالی هم دخالتی دارند؟ قطعا بله! کودکی بستری برای شکل‌گیری خصوصیات و اخلاقیات در آینده است و بی‌شک مشکلاتی مثل کمبود توجه، خشونت و تبعیض و… بزرگسالی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهند. مبحث “آسیب‌های روانی وارده در سنین اولیه‌ی زندگی و ریشه بیماری روانی” مبحث جذاب و البته شایعی در روانشناسی است که در این مقاله از نیمه شب به آن خواهیم پرداخت. پس لذت مطالعه این مقاله جذاب را از دست ندهید.

 

آیا ریشه بیماری‌های روانی در کودکی است؟

مرد ناراحت
ترومای رشدی (Developmental Trauma) پدیده‌ای شایع است که اگر در کودکی درمان نشود، بزرگسالی پرچالش و سختی را برای فرد رقم می‌زند. افرادی که ترومای رشدی را از کودکی تا بزرگسالی همراه خود یدک کشیده‌اند، در معرض اختلال استرس پس‌آسیبیِ بغرنج (cPTSD) قرار می‌گیرند. این اختلال بر روی نگرش و دیدگاه فرد نسبت به زندگی تاثیر منفی زیادی می‌گذارد. هرچقدر که ترومای در سنین پایین‌تری اتفاق بیوفتد، احتمال وقوع بیماری‌های روانشناسی در بزرگسالی نیز به مراتب بیشتر خواهد بود. عوارض این اختلال کم نبوده و در مشکلاتی مثل مشکل ارتباطی، اختلالات حافظه، ناتوانی در خود ادراکی و،،، خلاصه می‌شود. دقیقا در پی همین مشکلات است که فرایند تکامل هویت فرد دستخوش آسیب می‌شود. همه ما می‌دانیم که هویت یکی از بزرگترین دارایی‌های هر انسانی می‌باشد. چرا که هویت ابعاد مختلف و مهمی مثل احساس انسجام فردی، خوب بودن به قدر کافی، احساس امنیت، درک فرد از خود و یکپارچگی عقل و احساس می‌شود. ترومای در همان مراحل اولیه بین فرد و دنیای اطراف او یک دیوار بلند قرار داده و حتی او را از شیرین‌ترین مراحل زندگی یعنی دوران کودکی، نوجوانی و اوایل بزرگ‌سالی جدا می‌کند.

 

عوارض مخرب ترومای در بزرگسالی

عوارض ترومای

اگر ترومای در همان سنین کودکی درمان نشود، در بزرگسالی فرد ریشه دوانده و عوارض مخرب و بیماری‌های روانی سرسختی را در او به وجود می‌آورد. در ادامه این عوارض را بررسی خواهیم کرد.

 

۱_فقدان کودکی:

افراد مبتلا به ترومای به خاطر کودکی تلخی که داشته‌اند، معمولا توانایی یادآوری خاطرات کودکی را از دست می‌دهند. به عبارتی دیگر، این افراد نمی‌توانند یک خاطر واضح و منسجم را از کودکی، نوجوانی و حتی اوایل بزرگسالی خود به یاد آورند. یعنی ممکن است که خاطرات یا زندگینامه موجود در ذهن فرد خیلی ساده، ناقص و یا حتی غلط باشد.

 

۲_گم کردن تکه‌هایی از وجود

کودکان مبتلا به چنین اختلالاتی به پازل شباهت دارند. یعنی در بیشتر اوقات بین تکه‌های وجودی آنها هیچگونه ارتباطی وجود نداشته و این تکه‌ها از هم جدا شده هستند. چنین افرادی برای فرار از این مشکل و داشتن ثبات قدم، به یک جنبه شخصیتی خاص پناه می‌برند. برای مثال کودک همه تلاش و تمرکز خود را بر روی موفق شدن در بین همکلاسی‌هایش صرف می‌کند. این تکه‌های گم شده در فرایند رشد فردی و مشاوره درمانی قابل بازیابی هستند. برای مثال درمانگر سعی می‌کند که یک تکه گم شده را با یک خاطره خاص در گذشته فرد ارتباط دهد. به این صورت است که زنجیره خاطرات فرد کامل‌تر شده و فرد احساس مطلوب‌تری نسبت به هویت خود پیدا می‌کند.

بیشتر بخوانید : در منزل تست افسردگی دهید !

 

۳_تمایل به روابط ویرانگر:

افراد زیادی وجود دارند که در کودکی از حامیان اصلی خود مثل پدر یا مادر ضربه‌های روحی زیادی دیده‌اند. این افراد در آینده و در پی این آسیب، به روابط مضری در حیطه دوستی، روابط عاطفی و محیط کار روی می‌آورند. شاید برایتان جالب به‌نظر برسد، اما چنین افرادی به رابطه با اشخاص خودشیفته یا سوءاستفاده‌گر نما بیشتر تمایل نشان می‌دهند. شاید شما هم دیالوگ معروف” این یکی با بقیه فرق میکنه ” را زیاد شنیده باشید. چنین افرادی این باور را دارند، یعنی دوست دارند که شریکی متناسب با هویت آسیب‌دیده خود را پیدا کنند، اما به طور ناخواسته در روابط ویرانگرتری قدم می‌گذارند.

مشکلات و ریشه بیماری روانی در کودک

 

۴_خودداری از برقراری رابطه

همه ما می‌دانیم که برقراری روابط مفید با دیگران برای رشد هویت و کسب تجربه ما لازم و ضروری است. بسیاری از بیماری‌های روانی در کودکی باعث منزوی شدن افراد در بزرگسالی می‌شوند. چون که اینگونه افراد از رابطه با اطرافیان نزدیک خود تجربیات رشدی منفی داشته و به همین دلیل سعی می‌کنند که برای محافظت از خود، از دیگران دوری کنند. دلیل این گوشه‌گیری این است که فرد خود را مقصر دانسته و حس می‌کند که آدم بی‌ارزشی است.

بنابراین سعی می‌کند که زنجیره روابط خود را خیلی محدود کرده تا تجربه‌های بد گذشته را تداعی نکند.

 

۵_اجتناب از خود

این مورد از ترومای بیشتر در کودکانی که روابط نادرستی با والدین، خواهر، برادر و یا سایر افراد نزدیک خود داشته‌اند اتفاق می‌افتد. چرا که کودک سعی می‌کند در این حالت به‌خاطر فرار از خاطرات و تجربیات بد گذشته از خود دور بماند. چرا که قادر به خود مراقبتی نیست و تحمل زنده شدن خاطراتی که به روحش خدشه وارد کرده‌اند را ندارد. اگر اجتناب از خود در فرد خیلی شدت بگیرد، می‌تواند به خود تخریبی منجر بشود. گاهی اینگونه افراد به درجه‌ای از خودگریزی می‌رسند که حتی نمی‌توانند درباره خود فکر کنند. حس این اشخاص به خود نوعی بیزار بودن شباهت دارد که این احساس از آسیب‌دیده بودن یا وجود بیماری روانی در فرد خبر می‌دهد.

 

۶_دشواری درهم‌آمیختن هیجانات با هویت فردی

در این شرایط فرد دچار بی‌حسی هیجانی شده یا حتی تصور می‌کند که هیچگونه هیجانی در او وجود ندارد. در حالت بهتر، فرد فقط به بعضی از هیجانات در حالت خاموش پاسخ می‌دهد. مثلا خشم و ترس دو نمونه از هیجاناتی هستند که ممکن است چنین فردی نسبت به آنها احساس نشان بدهد. بدتر از همه اینها، این است که احتمال اینکه فرد فقط به هیجانات منفی پاسخ بدهد بیشتر وجود دارد. در نتیجه این اتفاق، از هر هیجان خوب و مثبتی دوری خواهد کرد. چونکه با چنین هیجاناتی رابطه خوبی نداشته و دقیقا نمی‌داند که باید در پاسخ به هیجانات مثبت دیگران چه پاسخی بدهد. چنین مشکلاتی در روابط اجتماعی و شخصی فرد مشکلات اساسی ایجاد خواهند کرد. چرا که هر شخصیتی برای پیشرفت و رنگ دادن به هویت خود به هیجانات سالم نیاز دارد.

 

مشکلات روانی کودکی، مقدمه بیماری روانی در بزرگسالی

ریشه بیماری‌های روانی

پس از انجام مطالعاتی در زمینه تاثیر و ریشه بیماری‌های روانی کودکی در بزرگسالی، مشخص شد که کودکانی که در سنین پایین با مشکلات روانی دست و پنجه نرم می‌کنند، در آینده خود در معرض بیماری روانی و در نتیجه پیامدهای منفی اجتماعی قرار می‌گیرند. در این مطالعه مشخص شد که اگر فردی در قبل از ۱۸ سالگی خود دچار بیماری روانی شده باشد، احتمال رویارویی او با تجربیات مخرب و ویرانگری مثل خودکشی یا ترک تحصیل تا حد زیادی بالاتر می‌رود. طی مطالعه‌ای که در کشور آمریکا انجام شد، داده‌های مربوط به کودکی و زندگی بیش از ۶٠ هزار نفر از مردم یکی از ایالت‌های آمریکا مورد تحقیق قرار گرفت. در نتیجه تحقیقات، وجود یک بیماری روانی در کودکی ۱۶٪ درصد این افراد تشخیص داده شد. ۲/۳ افرادی که در زمان کودکی با یک مشکلی تشخیص داده شده بودند، در زمان بزرگسالی خود هم با همان مشکل درگیر بودند.

 

علائمی که وجود ریشه بیماری‌های روانی در کودک را فریاد می‌زنند

مطمعنا برای هر اختلال یا بیماری روانشناسی در کودکی علائمی وجود دارد. پس اگر فرزند کوچکی داشته و از رفتارهای او برداشت مثبتی ندارید، علائم زیر را در او بررسی کنید:

_غمگین بودن به‌صورت مداوم برای دو یا چند هفته
_کناره‌گیری از روابط اجتماعی
_آسیب رساندن به خود یا صحبت در مورد انجام آن
_صحبت از مرگ یا خودکشی
_به‌سرعت خشمگین شدن
_تحریک‌پذیری شدید
_رفتاری خارج از کنترل که می‌تواند مضر باش
_تغییرات شدید در خلق‌وخو، رفتار یا شخصیت
_تغییر در عادات غذایی
_کاهش وزن
_مشکل خوابیدن
_سردرد یا دل‌درد مکرر
_مشکل در تمرکز
_تغییر در عملکرد تحصیلی کودک
_پرهیز از رفتن به مدرسه یا ترک آن

 

سخن پایانی

همانطور که مطالعه کردید ترومای عوارض زیادی را در بزرگسالی فرد ایجاد می‌کند. این عوارض طی بلند مدت ایجاد شده‌اند و مسلما برای درمان شدن به مدت زمانی طولانی نیاز دارند. اما مسلما برای ریشه یابی و درمان اکثر بیماری‌های روانشناسی و روانی، خودمراقبتی و صبوری بهترین کاری است که می‌توانید انجام بدهید. در نهایت این را به خاطر داشته باشید که شما تنها نیستید. یعنی خیلی از افراد دیگر هم در این مشکل یا بیماری روانی دیگری با شما شریک بوده که بدون شک با یک روند درمانی درست، به بهبود و یا نتایج چشمگیری دست پیدا کرده‌اند.

درباره‌ی تیم تحریریه نیمه شب

همچنین ببینید

ذهن پویا چیست؟ راه‌های رسیدن به آن

اکثر ما از قدرت ذهن بی‌خبر هستیم و کمتر برای پرورش آن وقت می‌گذاریم. ذهن …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *