در این مقاله از بخش دنیای سینمای وبسایت نیمه شب به بیوگرافی مارال فرجاد و مونا فرجاد+عکس آنها خواهیم پرداخت.خانواده فرجاد یک خانواده هنرمند و سینمایی هستند. علاوه بر جلیل فرجاد کـه پدرخانوادهاسـت ودر واقع حضور او در سینما باعث شد تا سایر اعضای خانوادهاش هم وارد این حرفه شوند مارال و مونا دختران او هم در بازیگری فعال هستند.
بیوگرافی مونا فرجاد
مونا فرجاد بازیگر بازیگر خوب کشورمان در تاریخ ۲۵ فروردین ماه ۱۳۶۴ در شهر تهران متولد شد. وی فارغ التحصیل لیسانس رشته اقتصاد نظری بوده و فعالیت در عرصه بازیگری را از سن خیلی پایین آغاز کرده است. این بازیگر در خانواده ای هنرمند متولد شد و کارش را در سن دو سالگی همراه پدرش آغاز نمود.
همسر مونا فرجاد :
مونا فرجاد در حال حاضر ازدواج نکرده و مجرد است.از شخصی به نام محمدرضا نادری در فضای مجازی به عنوان همسر وی نام برده می شود که صحت ندارد.
خانواده مونا فرجاد :
مونا فرجاد در خانواده ای هنرمند متولد شد. پدرش جلیل فرجاد بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون است . وی یک خواهر بزرگتر از خود به نام مارال فرجاد دارد که او نیز در حرفه بازیگری فعالیت می کند. این دو خواهر شباهت بسیاری به هم دارند در حدی که میان مردم و حتی همکاران اشتباه گرفته می شوند.
سابقه فعالیت مونا فرجاد :
مونا فرجاد اولین بار در سن دو سالگی در مجموعه بهاران به کارگردانی پدرش مقابل دوربین رفت و در ۶ سالگی در یک مجموعه داستانی به نام حکایتی و حکمتی به کارگردانی مجتبی یاسینی ایفای نقش نمود. پس از آن در یکی دو سریال دیگر بازی کرد اما چهره اش با بازی در سریال تلویزیونی خوش رکاب ساخته علی شاه حاتمی دیده شد.
مونا فرجاد برای اولین بار در سال ۱۳۸۵ با بازی در فیلم عاشق ساخته افشین شرکت اولین تجربه سینمایی اش را به دست آورد. وی در فیلم های سینمایی راز فانوس، متل قو، قرار بعدی همان جا و ماهورا ایفای نقش نمود.
صفحه اینستاگرام مونا فرجاد :
مونا فرجاد با آیدی monafarjad در اینستاگرام فعالیت دارد.
فیلم های سینمایی مونا فرجاد :
ماهورا (۱۳۹۵)
قرار بعدی همانجا (۱۳۹۲)
متل قو (۱۳۹۱)
راز فانوس (۱۳۹۱)
عاشق (۱۳۸۵)
مجموعه های تلویزیونی :
لحظه های آشنا
روزهای پرماجرا
حجربن عددی
دیروز امروز فردا
خوش رکاب
مزرعه آفتابگردان
دایره تردید
خوش غیرت
تا صبح
سلام
خواستگاران
خسته دلان
دفتر مشق
ساختمان پزشکان
تقدیر
بوی باران
خاتون
آرام میگیریم
بیوگرافی مارال فرجاد
مارال فرجاد بازیگر ایرانی و (زادهٔ مرداد ۱۳۶۱، در تهران است. وی دختر جلیل فرجاد و خواهر مونا فرجاد بازیگر ایرانی میباشد.
چکیده ای از بیوگرافی مارال فرجاد:
نام و نام خانوادگی: مارال فرجاد
زمینه فعالیت: سینما
تولد : مرداد ۱۳۶۱ تهران
والدین: جلیل فرجاد
ملیت: ایرانی
پیشه: بازیگر
بیشتر بخوانید: بیوگرافی ساره بیات و همسرش+ تصاویر جدید
بیوگرافی مارال فرجاد:
حال که به معرفی بیوگرافی مونا فرجاد پرداختیم ، در ادامه مطلب به مرور بیوگرافی مارال فرجاد نیز می پردازیم.
مارال فرجاد متولد مرداد ماه ۱۳۶۱، در تهران است. مارال فرجاد دختر جلیل فرجاد بازیگر معروف ایرانی میباشد.
مارال فرجاد فارغ التحصیل رشته عکاسی است. وی فعالیت سینمایی خود را در مقام بازیگری از سال ۱۳۸۴ با فیلم شام عروسی آغاز کردوی علاوه بر بازیگری به کار دوبله نیز می پردازد ، از دو سالگی با بازی در مجموعه بهاران به همراه پدرش بازیگری را آغاز کرد
مارال فرجاد بعد از آن در چندین فیلم و سریال نقش بازیگر کودک را ایفا می کرد و بعد از آن یک مدت در کار بازیگری وقف ایجاد کرد تا اینکه در ۱۸ سالگی به طور جدی تری دوباره به این حرفه روی آورد و تا کنون در سریالها و فیلم های زیادی به ایفای نقش پرداخته از جمله سریال ساختمان پزشکان و فیلمهای عاشق ، خسته دلان و …
مارال فرجاد ازدواج کرده است و متاهل می باشد و اطلاعات بیشتری از وی در این زمینه موجود نیست.
ماجرای ازدواج مارال فرجاد در دورهمی فاش شد
طبق روال همیشگی مدیری پرسید عاشق شدید؟ مارال گفت :بله، من سه چهار سال پیش عاشق شدم و این عشق به ازدواج ختم شد و درباره ماجرای آشنایی تا ازدواجش گفت :من و همکارانم در یک تئاتر به دلیل اینکه فضایی برای کار نداشتیم قرار شد در دفتر یکی از دوستان مشغول کار شویم ،و قتی به آنجا رفتیم من یک آقایی را دیدم که بسیار خوشتیپ بودند و نظر مثبتی نسبت به او داشتم و با خودم فکر میکردم که او گزینه مناسبی برای ازدواج است ، بعد از مدتی با خواستگاری آن آقا از من و جواب مثبت من این ماجرا به ازدواج ختم شد.
فیلم های سینمایی
– جاودانگی (۱۳۹۴)
– ربوده شده (۱۳۹۴)
– دوشیزه باران (۱۳۸۶)
– پسران آجری (۱۳۸۵)
– شام عروسی (۱۳۸۴)
فیلم های تلویزیونی
– کت جادویی (۱۳۷۸–۱۳۷۷)
– روح مهربان (۱۳۸۴، امیر قویدل)
– تا صبح (۱۳۸۵)
– گلریزان (۱۳۸۵)
– عملیات ۱۲۵ (۱۳۸۷)
– آدمهای کوکی (۱۳۸۷)
– تلهفیلم گنجشک و قناری (۱۳۹۰)
– خاتون (۱۳۹۳)
– رخصت (۱۳۹۳)
– همه بچههای ما
– دورهمی (۱۳۹۴)
گزیده ای از بیوگرافی جلیل فرجاد پدر مارال فرجاد:
جلیل فرجاد متولد ۱۳۳۰ در مرند بازیگر سینما و تلویزیون است. مدرک تحصیلی اش لیسانس بازیگری و کارگردانی است. اولین تجربهٔ سینمایی اش فیلم بازداشتگاه در سال ۱۳۶۱ بود. وی پدر مارال فرجاد و مونا فرجاد از بازیگران جوان است.
حال پس از معرفی بیوگرافی خانم ها فرجاد ، به مطالعه مصاحبه آنها خواهیم پرداخت.
مصاحبه با مونا و مارال فرجاد
عید نوروز و سنتهای ماندگار
مونا فرجاد: این اواخر خاطره خوبی از سفرهایی که در ایام عید داشتیم، نداریم و واقعا لذت عیدمان را از بین برد. بعد با خودمان فکر کردیم که این سالهایی که در مسافرت بودیم چقدر در تهران بیشتر به ما خوش میگذشت. به همین خاطر دیگر در ایام عید به مسافرت نمیرویم. به دید و بازدید اقوام، آشنایان و دوستان میرویم و از هوای خوب تهران و خلوتی خیابانهای تهران استفاده میکنیم.
عید برای من بهشخصه ماه خیلی خوبی است، من خودم متولد فروردین هستم و احساس خیلی خوبی نسبت به این ماه دارم. از کودکی هم عید در ذهن ما با لباس نو، خوراکیهای خوشمزه، مهمانی، عیدی و. . . ثبت شده است به خاطر همین همیشه از عید خاطرات شیرینی در ذهنمان وجود دارد. احساس میکنید که در زیر پوست درختان و برگها آب جریان دارد مثل این حرف که میگویند آب زیر پوستت رفته و شادابی را کاملا احساس میکنی.
مارال فرجاد: بهنظرم بهار و عید بوی خاص خودش را دارد و کاملا تغییر را میشود احساس کرد. بوی تازگی در هوا موج میزند. بااینکه در تابستان همه جا سبز سبز است ولی این سبز بودن عید است که برای ما جلبتوجه میکند و تازگی دارد. سبزی تابستان دیگر عادی میشود. عید حال و هوای خاص خودش را دارد. البته پیرو حرف پدر که خوب است مردم کینهها را کنار بگذارند، به نظر من بیشتر مردم به حرف و شعار اکتفا میکنند و وقتی پای عمل به میان میآید، عقب میکشند و کدورت را از سینه خود خالی نمیکنند.
ما تغییر کردهایم نه عیدها
مارال: من احساس میکنم که شاید حس ما در کودکی با حس امروزمان متفاوت باشد. زمان کودکی با یک لباس نو، با یک عیدی، با یک بستنی و. . . خوشحال میشدیم. تعطیلاتی که در آن از مدرسه هیچ خبری نبود واقعا برای ما لذتبخش بود. آدمها وقتی بزرگتر میشوند حریصتر و شرطیتر میشوند، دنیای امروزی هم که به سمت تکنولوژی و مادیگرایی سوق پیدا کرده است و توقعات امروز ما زمین تا آسمان با توقعات ایام قدیم فرق میکند.
شاید امروز لباسهای گرانقیمتتر و خوراکیهای خوشمزهتر از زمان کودکی داشته باشیم ولی چون حس عید در ما وجود ندارد، فکر میکنیم، بوی عید دیگر رفته است، در حالیکه این ما هستیم که تغییر کردهایم وگرنه عید که همان عید است. عید یک مراسم است که ما آدمها باید آن را برپا کنیم، متاسفانه این ما آدمها هستیم که عوض شدهایم و بدون رنگ و بو.
مونا: من هم با نظر مارال موافق هستم. به یاد دارم بچه که بودم اقوام را در طول سال بارها و بارها میدیدیم. رفتوآمد وجود داشت ولی امروز باید اتفاق خاصی بیفتد یا مناسبتی باشد که اقوام را آن هم فقط یک بار در عید ببینیم. این باعث میشود که احساس بین ما از بین برود و هیچ حرفی برای گفتن باهم نداشته باشیم و حرفهای کاملا عادی که بین دو غریبه ردوبدل میشود را بگوییم. گاهی با خودم میگویم ما که سال به سال به همدیگر سر نمیزنیم چرا همین یک روز ایام عید را هم رها نمیکنیم.
مارال: البته در بچگی ما بیشتر تابع پدر و مادر و تصمیمات آنها هستیم. با پدر و مادرمان به همه جا میرویم ولی وقتی به سن دبیرستان میرسیم، کمی غرور و خودخواهی باعث میشود تا عقب بکشیم و بیشتر با دوستانمان باشیم و مثلا بگوییم من خانه فلان فامیل نمیآیم. این اولین قدم کم شدن دید و بازدید است چون متعاقبا پدر و مادر با خودشان میگویند وقتی بچهها نمیآیند پس دیگر نرویم. من و مونا هم همین رفتار را از خودمان نشان دادیم.
مونا: ما که هرجا مامان و بابا رفتند، رفتیم.
مارال: نه، خیلی جاها بوده که ما دوست نداشتیم و نرفتیم. وقتی بچهها بزرگ میشوند دیگر آنها هستند که برای خانواده تصمیمگیری میکنند. هرچه بچهها بزرگتر میشوند این فاصلهها بیشتر میشود چون پدر و مادر یک بار تنها بروند، دوبار تنها بروند، بار سوم میگویند وقتی بچهها نیستند پس نرویم. این ما هستیم که تغییر کردهایم وگرنه به خدا عید هیچ تغییری نکرده است.
رسم عیدی دادن و عیدی گرفتن
مارال: ما هنوزهم از پدرمان عیدی میگیریم.
مونا: بله، همیشه عیدی میگیریم.ولی من ضرر میکنم چون تولدم تقریبا با ایام عید یکی است و همیشه کادوی من با عیدی یکی میشود.
چه شد که به همراه خواهرتان به جمع بازیگران سریال «خاتون» اضافه شدید؟
اواسط بهمن مهرداد یزدانی با من و مونا تماس گرفت و پیشنهاد بازی در این سریال را داد و گفت نقش ۲ خواهر ۲ قلو را برای مان در نظر گرفته اند. چند قسمت از فیلم نامه را برای مان فرستادند و با وجود این که ۵ ماه فیلم برداری سریال در اصفهان انجام می شد و شرایط سختی داشت، اما چون من و مونا قرار بود نقش ۲ خواهر مقابل هم را بازی کنیم و تا آن زمان در کار طنز تجربه نداشتیم، پذیرفتیم. البته برای«باغچه مینو» پیشنهاد بازی داشتیم اما نپذیرفتیم.
تجربه بازی در نقش ۲ خواهر و بده و بستانهایتان با مونا چگونه بود؟
به طور معمول، ۲ خواهر نسبت به هم وابسته می شوند و من و مونا هم این گونه هستیم. در لحظاتی خیلی با هم خوب هستیم و امکان هم دارد در اوج دوستی با هم دعوا کنیم و ۲ دقیقه بعد باز با یکدیگر آشتی می کنیم. البته این سریال جنبه طنز دارد و اندکی در آن اغراق شده است. این را هم بگویم که خواست کارگردان بود و ما مطابق نظر او بازی می کردیم و تابع او بودیم. ما هر شب تمرین می کردیم اما زمانی که می خواستیم مقابل دوربین برویم با نظر کارگردان بود. من با کارگردان های بسیاری کار کرده ام و خیلی ها هم چون ابراهیم حاتمی کیا یا داریوش فرهنگ بازیگر را آزاد می گذارند و در بازی به یک نتیجه مشترک می رسند.
بیشتر بخوانید: بیوگرافی سروین بیات و همسرش رضا قوچان نژاد+ تصاویر
ماجرای شکستن دست مونا توسط شما سر صحنه فیلم برداری چه بود؟
سر صحنه ای در سریال دوربین از پشت در و از توی راهرو با ما همراه می شد، در را باز می کرد، اول مونا می رفت و سپس من پشت سر او می رفتم و مونا را هل می دادم… در برداشت اول که مونا کلید انداخت تا در باز شود من او را هل دادم و دستش از مچ برگشت و شکست. البته چون خواهرش بودم به او گفتم لوس نشو چیزی نشده است. او از ساعت ۲ بعد از ظهر تا ۱۰ شب درد می کشید و شب به بیمارستان رفتیم و متوجه شکستگی دستش شدیم. البته باید دستش را گچ می گرفتند اما چون سریال را رج زده بودند نمی شد این کار را انجام دهند. بنابراین در این مدت آتل می بستند و یک سکانس بازی می کرد و مدت یک ماه را این گونه سپری کرد اما از قسمت ۱۸ به بعد در سریال نشان دادند که دستش را آتل بسته اند. این هدیه من به خواهرم بود.
سخن پایانی
برای خانواده فرجاد ، که با نقش آفرینی های زیبای خود ، خاطراتی ماندگار را در ذهن مخاطبان خود حک نموده اند آرزوی موفقیت و توفیق روز افزون را داریم و امیدواریم که شاهد فعالیت های روز افزون آنها باشیم.