همانطور که می دانید در ایران، تعداد اقلیتی افغانی زندگی می کنند. فرهنگ ایران و افغانستان به نسبت شبیه یکدیگر است. وبسایت نیمه شب ، پیشتر ، پرطرفدارترین اسامی پسر و دختر در 1400 بر حسب بیشترین آمار ثبت احوال و اسامی پسر و دختر مشترک بین زبان فارسی و دیگر زبانها را منتشر نمود و حال ، امروز در این بخش به معرفی اسامی دختر و پسر افغان پرداخته است که با هم در ادامه مطلب به مرور آنها می پردازیم.
اسامی پسرانه افغان با الف
آبان : ماه هشتم از تقویم شمسی
آتش : حرارت
آدم : نخستین انسان ؛ همسر حوا
آزاد : رها ، بی قید
آصف : دانا و با تدبیر
اجمل : زیبا و نیکو
احترام : حرمت داشتن ، بزرگ داشتن
احمد الله : پرستش گر خدا
اختیار : قادر و مختار بودن
اخلاص : پاک و خالص
ادریس : نام یکی از پیغمبران خدا
ارجمند : با ارزش
ارشاد : راهنمایی نمودن
ازمری : ابن شلوم یکی از نقبای اسباط بود ، شخصی که سردار ایله بن بعشا بوده ، پس از آن بر اسرائیل سلطنت یافت
اسحاق : نام پسر حضرت ابراهیم (ع)
اسد : شیر درنده
اسدالله : شیرخدا
اسرار : رازها
اسکندر : اِسکَنْدَر مَقْدونی (۳۵۶ تا ۳۲۳ پیش از میلاد) در غرب مشهور به «اسکندر کبیر»
اسلام : تسلیم شدن
اسلم : سالم تر
اشرف : شریفتر ، بزگوار ، بزرگتر بلند تر ، با شرف
اصلاح: سر و سامان دادن ، آراستن ، نیکویی کردن به کسی
اصیل : آزاده ، شریف ، باشکوه ، نیک نژاد ، پاک زاد
اعتماد : تکیه کردن ، متکی شدن به کسی و کاری را به او سپردن
افتخار : فخر کردن ، نازیدن ، سر افرازی
افتخار الدین : سرفرازی دین
افروز: روشنایی ، نور افکنی ، سایه روشن ، احتراق
افشار: معاون و شریک ، نام ایل نادرقلی که به همین مناسبت نادر شاه افشار خوانده شد، (در موسیقی ایرانی) گوشه ای در دستگاه شور (آوازِ افشاری)
افضل : فاضل تر ، افزون تر ، برتر
اقبال : روی آوردن ، بخت و طالع
اکرام : بزرگ داشتن ، گرامی داشتن ، احترم کردن ، بخشش
اکرام الله : گرامی خدا
الله بخش : بخشش خدا ، هدیه خدا
الماس : المــــاس ، گوهری است درخشان
امان : بی ترس شدن ، بی بیم شدن ، آسایش و راحتی
امان الدین : اعتماد دین
امان الله : علاقه مند به خدا
امتیاز : برتری داشتن ، مزیت داشتن
امداد : جمع مدد ، کمک رسانی ، یاری ، همدستی
انتخاب : برگزیدن ، پسند ، منتخب
انتظار : چشم براه بودن ، چشمداشت
انصاف : عدل و داد ، راستی کردن
انصار : یاران ، یاری کنندگان
انور : روشنتر ، درخشانتر ، تابناکتر
انیس : انس گیرنده ، خوی گیرنده ، یار و همدم
ایثار : دیگری را برخود برتری دادن و سو او را بر سود خود مقدم داشتن
اسامی پسرانه افغان با ب
باسط : گشاینده ، فراخ کننده ، فراخی دهنده
باسل : مرد شجاع ، دلیر ، دلاور
باقر : مرد بسیار علم و بسیار مال
باقی : پایدار ، پاینده ، جاوید ، بازمانده و بجا مانده
بختیار : خوشبخت ، خوش شانس
بدیع : تازه ، نو ، شگفت
برکت : نیک بختی ، سعادت
برکت الله : نعمت خدا
برهان : دلیل ، مدرک ، اثبات
برهان الدین : گواهی دین
بریالی : کامیابی ، موفقیت ، پیروزی ، توفیق ، کامروایی
بسیم : خنده رو ، خندان ، تبسم ، لبخند زدن
بشارت : مژده ، خبر خوش ، خبر مسرت آور
بشیر : مژده دهنده ، بشارت دهنده ، کسی که مژده و خبر خوش بدهد
بکتاش : مرکب از بک یا بیگ و تاش ، هر یک از خادمان یک شخص ، دو تن یا چند تن که نزد یک آقا یا امیر خدمت کنند هر کدام را نسبت به دیگری بکتاش گویند ، مانند خیلتاش و خواجه تاش ، بمعنی بزرگ ایل و طایفه نیز گفته شده، و نام شخص
بلال : آب ، نم ، آنچه باعث تازه شدن شود
بلتون : جدایـــی ، تفکیک
بوستان : باغ ، باغچه
بهادر : شجاع ، دلیر ، دلاور ، پهلوان
بهاالدین : سرفرازی دین
بهرنگ : خوشرنگ ، زیبا
بیدار : شب زنده دار ، هوشیار ، گوش بزنگ ، موظب
بینا : خردمند ، دانا ، عاقل ، فرزانه ، دید دار
اسامی پسرانه افغان با پ
پاشاه : کلمه ترکی ماًخوز کلمه پادشاه فارسی، لقبی که در دوران امپراتوری عثمانی در مملکت عثمانی و ممالک عربی که جزو امپراتوری عثمانی بودند به بعضی از وزیران و امیران داده.
پردل : شجاع ، دلیر ، دلاور با جراًت ، نترس
پیروز : کامیاب ، خوش و خرم ، فتح و غلبـــه
پشین : از شخصیت های شاهنامه
پشوتن : نام پسر گشتاسب
پشنگ : نام پدر افراسیاب
پیروزان : نام یکی از سرداران یزدگرد پادشاه ساسانی
اسامی پسرانه افغان با ت
تابان : درخشان ، فروزان ، روشنی بخش
تابش : تابیدن ، درخشیدن ، نور افشاندن ، فروغ ، درخشش
تاج: کلاه جواهر نشان که پادشاهان بر سر نهند
تاج الدین : تاج دین ، تاج که از دین باشد
تاج بخش : بخشنده تاج ، کسی که تاج را ببخشد
تمیم : 1 – تمام و کامل ؛ 2 – استوار، سخت ؛ (اَعلام) نام چند تن از صحابه و اشخاص در جهان اسلام
تواب : بخشنده ، با گذشت ، مهربان
توانا : پر قدرت
تارخ : نام پدر ابراهیم (ع)
توان : قدرت و طاقت
تابا : تابنده
ترخان : امتیاز گیرنده از سوی پادشاه
اسامی پسرانه افغان با ث
ثابت : استوار ، محکم ، پایدار ، وفادار ، دائمی
ثارالله : خون خدا ، لقب امام حسین
ثاقب : هوشیار ، تند دریابنده (ذهن ، فکر ) ، روشن ، فروزان – روشن ، فروزان
ثهلان : نام کوهی است که شعرا به آن تمثل میکنند ، از اعلام مردان
ثناالله : ثنای خدا
ثامن : هشتمین
ثامر : میوه دهنده
اسامی پسرانه افغان با ج
جابر : شکسته بند ، شفا دهنده ، التیام دهنده
جازب : دلکش ، دلربا ، فریبنده
جان محمد : جان محمد ، زندگی محمد
جان : زندگی ، حیات ، عمر ، دوران زندگی
جبران : اصلاح کردن ، بهتر کردن
جناب : برتری ، خوبی ، با احترام
حلال الدین : افتخار دین ، برتری دین
حمال الدین : زیبایی دین
جمعه : روز جمعه ، روز آدینه
جمیل : دلپذیر ، خوش قیافه ، زیبا ، قابل شهرت
جوان : تازه ، نوین ، نوباوه ، نورسته ، برنا
جهان : دنیا ، گیتی ، عالم ، روزگار
اسامی پسرانه افغان با چ
چراغ علی : روشنگر و اندیشمند
چمن گل : چمن پر از گل
چنگیز : چنگیزخان ، (۱۱۵۵ ، ۱۱۶۲ ، یا ۱۱۶۷ تا ۱۸ آگوست ۱۲۲۷ میلادی) با نام اصلی تموچین ، خان مغول و سردار جنگی ، کسی که قبایل مغول را متحد ساخت و با فتح قسمت زیادی از آسیا شامل : چین ، روسیه ، ایران و خاور میانه ، و همچنین اروپای شرقی ، امپراتوری مغول را پایهگذاری کرد . او پدربزرگ قوبلای خان اولین امپراتور از سلسله یوان در چین بود.
چنور : نوعی گیاه خوشبو
چیلان : عناب
چکاد : قله کوه
چاکان : نام روستایی در نزدیکی لاهیجان
اسامی پسرانه افغان با ح
حاجی : لقب کسی که به حج خانه کعبه رفته باشد
حارث : برزگر ، کشاورز ، زراعت کننده
حافظ : حفظ کننده ، نگهدارنده ، نگهبان ، نگهدار
حاکم : فرمانده ، فرمانروا ، فرماندار ، داور ، ولسوال
حفیظ : نگهبان ، پاسدار ، پاسبان ، محافظت کردن
حق : راست و درست ، ضد باطل ، یکی از نام های باری تعالی
حقانی : درست ، صحیح ، اصلاح
حبیب : دوست ، معشوق ، محبوب
حداد : آهنگر ، آهن فروش ، دربان زندان بان
حریف : همکار ، هم پیشه ، هم نشین ، در بازی طرف مقابل
حسام الدین : شمشیر دین
حسیب : محاسب ، حساب کننده ، دارای حسب و کرم
حضرت : نزدیکی ، قرب ، حضور ، کلمه تعظیم پیش از نام کسی
حکمت : فرزانگی ، خرد ، عقل ، دانایی ، دانش و معرفت
حکیم : صاحب حکمت ، دانا ، دانشمند ، فیلسوف
حمزه : شیر درنده
حنیف : راست ، مستقیم ، ثابت و پایدار در دین
حلیم : بردبار ، شکیبا
حیات : زیستن ، زنده بودن ، زندگی
اسامی پسرانه افغان با خ
خادم : خدمتگار ، پیشخدمت ، خدمت کننده
خاطر : آنچه در دل گذرد ، اندیشه ، قلب ، ضمیر ، ذهن ، یاد
خالد : پاینده ، جاوید ، جاودان ، همیشه ، دایم
خالص : ناب ، سره ، ساده و پاک و بی آلایش
خالق : خلق کننده ، آفریننده ، آفریدگار
خان : رئیس ، امیر ، در قدیم عنوان امرا و روسای قبایل ترک و تاتار بوده ، در فارسی پیش از نام یا بعد از نام شخص افزوده میشود ، در عربی نیز خان میگویند و جمع آن خوانین میشود
خاطب : خواستگاری کردن ، عشق بازی کردن ، مدعی ، خواستگار
خبیر : آگاه و دانا ، شخص بسیار آگاه و دانا در کاری
خدا بخش : بخشش خدا
خیر : خوبی ، نیکویی ، ضد شر ، مرد نیکوکار
خیاط : دوزنده ، درزیگر ، کسی که برای مردم لباس میدوزد
خیال : پندار ، گمان ، وهم ، صورتی که در خواب یا بیداری بذهن آید
اسامی پسرانه افغان با د
دین محمد : دین محمدی
دیدار : ملاقات ، دیدن ، بینایی ، بینش ، تماشا
دوست محمد : دوستدار محمد
دلیر : دلاور ، شجاع ، نیرومند ، بهادر ، پردل ، شجاع
دلاور : رزمجو ، سلحشور ، شجاع
دستگیر : کسی گه دست دیگری را بگیرد و به او کمک و یاری کند
داو : قاضی
دلیر : شجاع
داشاد : هدیه
دامور : آواز نرم و لطیف
داشاب : هدیه
دلیر : شجاع
دلیرالله : بنده شجاع خدا
داورا : دشت
دین یار : یاور دین
دوست علی : دوستدار علی (ع)
مهدی یار : یاور مهدی (ع)
دانش : علم
اسامی پسرانه افغان با ذ
ذین الدین : ظرافت دین ، زیبایی دین
ذین : زیبا ، قشنگ ، عالی ، خوش اندام
ذکی : با هوش ، هوشمند ، دانا ، زیرک
ذاکر : ذکر گوینده
ذبیح : گلو بریده
ذبیح الله : قربانی شده برای خدا
ذکر الله : ذکر و یاد خدا
ذکری : یادگار
ذوالفقار : نام شمشیر حضرت علی (ع)
اسامی پسرانه افغان با ر
راتب : مرتب کردن، ترتیب دادن، آراستن، سازمند کردن
رامز : کسی که حرف را با خواندن برساند، با رمز
رجب : ماه هفتم از ماه های عربی
رشاد : راستی و ایستادگی و پیروزی، از گمراهی برآمدن
رفیق : همراه، همدم، هم نشین، یار و روست
رمضان : ماه نهم از ماه های قمری و ماه روزه
روشان : تابناک، روشن، درخشان، تابان، آفتابی، نور، مشعل
رومل : رودیست در الجزایر که شهر قسطنطنیه را مشروب میسازد و به بحرالروم (مدیترانه ) میریزد و 25 کیلومتر طول دارد. (فرهنگ فارسی معین )
رئوف : ترحم گر، دلسوز، مهربان، غم خوار، رحمت آمیز
رعد : صدای برخورد دو ابر
رزمان : نام یکی از سرداران دیلمیان
رغمان : از شخصیت های شاهنامه
رزین : محکم و استوار
روما : آسمان
روشاک : نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر مقدونی
رامیاد : نام روز 28 از هر ماه در تقویم قدیم
اسامی پسرانه افغان با ز
زائد : افزودن، توسعه دادن، رشد، ترقی
زبید : روغن، روزغن زرد
زبیر : آدم دلاور، شجاع، دلیر، عالی
زریاب : دارا، توانگر، دولتمند، ثروتمند، غنی
زمان : وقت، تاریخ، آغاز فصل جدید، عصر تاریخی
زریون : طلایی
زائر : زیارت کننده
زاور : جرات دار و جسور
زانیار : دانشمند
زائان : نام سر سلسله زادنیان
زوران : نام نوعی کشتی باستانی
زریر : از شخصیت های شاهنامه
زانوس : نام یک رود
زانا : دانشمند
اسامی پسرانه افغان با ژ
ژاو : خالص و چکیده هر چیز
ژافه : نوعی گیاه بدبو، نام پسر سوم نوح
ژاییز : ژاییژ، شراره آتش
ژورک : پرنده ایست سرخ رنگ به بزرگی گنجشک و بعض گویند پرنده ایست که سر و گردن او سرخ میباشد و او را سرخاب گویند.
ژم : نام پسر قباد
ژنوا : شنوا
ژان : نام یک روستا
ژیار : تمدن و زندگی شهری
ژیلوان : کوهنورد
ژیله : ژاله و تگرگ ریز
ژوبین : نوعی نیزه کوچک
اسامی پسرانه افغان با س
ساربان : شتر بان، کسی که شتر را میبرد
سالم : تندرست، ایمن، بیخطر، دست نخورده، بی عیب، کامل
سخی : بخشنده
سعدالله : ستاره خدا
سعدالدین : ستاره دین
سعدی : خوش اقبال، بختیار، خوش یمن، خوش قدم ، ستاره
سلام : صلح و صفا، سلامتی، آشتی، آرامش، آسایش
سمسور : خرطوم و آن را فیل و پشه هر دو دارند
سمیر : باد، در معرض باد گذاشتن
سید : دانشور، استاد، کارفرما، رئیس
سیر : گردش، گشت
سیف : شمشیر
اسامی پسرانه افغان با ش
شادگل : گل خندان، گل شاد
شاه جهان : پادشاه دنیا
شایق : امیدوار، خواستن، میل داشتن، آرزو داشتن
شرف : بزرگی، مقام، رتبه، امتیاز، برتری، بزرگتری
شرف الدین : مـــقام دین
شریف : آزاده، اصیل، نجیب، با شکوه
شعبان : هشتمین ماه از سال هجری قمری
شمس الحق : خورشید صداقت
شیر : شیر، هژبر
اسامی پسرانه افغان با ص
صبغت : رنگ کردن، رنگمال، رنگریز
صفدر : دلاور، شجاع، نیرومند، بهادر
صلاح : مصلحت، مناسب، خوبی، احسان
صمیم : خالص، اصل، واقعی، پاک، اصیل، پابرجا، راستگو
صفی : خالص، پاک، اصیل، برگزیده، منتخب
صائم : روزه دار
صدوق : راستگو و صادق
صمصام : شمشیر بران و تیز
صائن : نگاه دارنده و حافظ
صدیده : با اهمیت
صائن الدین : نگهدارنده و حافظ دین
صنعان : دارای مریدان بسیار
صدیق : بنده خالص و راستگو
صدیق الله : بنده راستگوی خدا
صمد : نیاز
صاحب : دارنده و مالک
صفا : نام کوهی در مکه
اسامی پسرانه افغان با ض
ضمیر : وجدان ، ذمه ، باطن ، دل ، فکر ، ذهن ، قلب
ضیا : نور ، چراغ ، شکوه و جلال ، زرق و برق
ضیـاءالحق : چراغ حق
ضیـاءالدین : چراغ دین
ضحا : زمان بر آمدن آفتاب
ضرغام : شیر درنده ، پهلوان
ضیافت : مهمانی
ضیغم : شیر بیشه زار ، شیر قوی
اسامی پسرانه افغان با ط
طارق : مهمان شبانه
طالع: اختر ، اقبال ، بخت ، دولت ، شانس ، فال ، هور ، نصیب ، قسمت ، سرنوشت ، برآینده
طرب : خوشی ، رامش ، سرور ، شادمانی ، شادی ، عشرت ، عیش ، نشاط
طلحه : درختی خاردار که شترها از آن می چرند ، درخت موز ، نام یکی از صحابه پیامبر ( ص )
طیب : پاک و مطهر
طباطبا : نام چند تن از افراد تاریخی
طهور : پاک کننده
طرحان : دارای طرح و جلوه
طیفور : نوعی پرنده کوچک
طینوش : از شخصیت های شاهنامه
طغا تیمور : برادر چنگیز مغول
طغان : شاهین
طغرل : پرنده ای شکاری از خانواده باز
اسامی پسرانه افغان با ظ
ظاهر : پیدا ، آشکار ، معلوم ، بیرون ، خارج
ظریف : زیبا ، با سلیقه ، برازنده ، دلپسند ، لطیف ، نازک
ظفر : پیروزی ، فتح ، نصرت ، غالب آمدن ، پیروز شدن
ظهور : پیدایش ، ظاهر ، نمایان ، نمایش ، سیما ، منظر
ظافر : پیروز شونده و ظفر یابنده
ظفرداد : نتیجه و حاصل
ظهور : آشکار شدن
ظهیر : پشتیبان
ظهیر الدین : پشتیبان دین
اسامی پسرانه افغان با ع
عاقل : خردمند ، دانا ، معقول ، فرزانه ، باهوش ، هوشمند
عبادلله : پرستنده خدا
عبدالاحد: خـــادم خداوند
عبدالباری : خادم آفریدگار
عمران : بهبود ، پیشرفت ، نوسازی
عمر : عمر دراز
علاالدین : افتخار دین
عثمان : راستکار ، راد ، درست کار ، امین ، جلال ، صادق
عبیدالله : خادم کوچک خداوند
عبید: خادم کوچک
عبدالوهاب : خادم خداوند
عبدالغنی : خادم خداوند با صلاحیت و شایسته
اسامی پسرانه افغان با غ
غازی : دلاوری که در راه اسلام مبارزه میکند
غالب : پیروزی یافتن ، فتح کردن ، تسخیر کردن
غزوان : رزمجو ، سلحشور ، مبارز
غنی : توانگر ، دولتمند ، گرانبها ، باشکوه
غوث : همدستی ، کمک ، یاری ، همراهی ، پهلونشینی
غیاث : فریادرس ، یکی از نام های خداوند
غیاث الدین : کمک کننده به دین ، یاور دین
غباد : قباد ، از شخصیت های شاهنامه
غدیر : آبگیر ، تالاب
غضنفر : شیر بیشه
غفار : آمرزنده
غاتفر : از شخصیت های شاهنامه
غاثر : نام نوه نوح ، پسر ارم
غازان : پادشاه مغولی ایران
اسامی پسرانه افغان با ف
فاروق : تفاوت گذارنده
فایق : عالی ، ممتاز ، شگرف ، برجسته
فخر الدین : افتخار دین ، سربلندی دین
فرحت : خوشنودی ، خرسندی ، آرامش ، آسوده
فرمان : حکم ، دستور خدا، قانون
فرمان الله : دستور خدا ، فرمان خدا
فضل : شگرفی ، مزیت ، برتری ، خوبی ، فضیلت
فضل الحق : فضیلت حق ، سخاوت حق
فواد : قلب
فیاض : بخشنده ، سخی ، با سخاوت ، خوب و مهربان
فیصل : قضاوت کننده ، داور ، قاضی
فیض الدین : برکت و سخاوت دین
فیض الله : برکت خدایی
فیض : برکت ، نعمت ، فراوانی
فاران : مغازه ها
فراهین : فرامین
فرخ داد : عدالت نیکو و مبارک
فرزنه : نام روستایی در نزدیکی مشهد
فرقان : جدا کننده حق و باطل
فروهل : از شخصیت های شاهنامه
فارد : یگانه و تک و تنها
فخر الملک : افتخار سرزمین
فرزیان : نام یک روستا
اسامی پسرانه افغان با ق
قیصار : قیصر ، امپراتور
قیص : مقیاس ، پیمانه ، میزان ، سنجیدن
قلندر : درویش ، آواره ، سرگردان ، دربدر ، صوفی
قطب الدین : قطب دین
قسیم : توزیع کننده ، قسیم کننده ، جدا کننده
قریش : نام قبیله حضرت محمد رسول الله
قدرت : زور ، برتری ، توان ، نیرو ، اقتدار
قباد : قباد به معنی محبوب، شاه محبوب، سرور گرامی
قائد : پیشوا ، رهبر ، راهنما ، فرمانده ، سردسته
قارون : پادشاه ثروتمند
قوام الدین : مایه استحکام دین ، دین استوار
قازان : پادشاه مغولی ایران
قوام الملک : مایه استواری سرزمین
قاسم : مقسم و بخش کننده
قهار : نیرومند
قیطون : از شخصیت های شاهنامه
قبیله : سلطه و نفوذ
قیوم : قائک به ذات
قدرت الله : نیرو و توان خدا
قدیر : توانا
اسامی پسرانه افغان با ک
کوچی : کوچیدن ، رخت بر بستن ، عازم سفر شدن
کلان : بزرگ ، تنومند ، عظیم ، هنگفت
کفیل : ضامن ، ضمانت کننده ، متعهد
کفایت : میزان لیاقت ، کارایی ، شایستگی
کثیر : بیشمار ، زیاد ، بسیار ، بزرگ ، پرجمعیت
کامل : کامل ، درست ، تمام عیار ، تکمیل
کارمل : باغستان ، تاکستان ، زمین حاصلخیز
کاردار : شاژدافیر ، صدراعظم
کشور : سرزمینی دارای مرزهای مشخص
کامجو : آنکه دنبال لذت و خوشی است
کاوش : بررسی و جستجو
کهرم : از شخصیت های شاهنامه
کابی : منسوب به کاوه آهنگر
کشواد : از شخصیت های شاهنامه
کورنگ : نام پسر گرشاسپ
کهیار : کوه نشین ، دوست کوه
اسامی پسرانه افغان با گ
گلیار : دوست گلها
گلاب : گل گلاب ، گل سرخ رنگ
گلزار : باغ گل ، بوستان گل
گلشن : بوستان گل ، باغ گل ، باغ شکوفه
گلبو : دارای بوی گل
گوشیار : نام حکیمی از فارس
گرزم : از شخصیت های شاهنامه
گلشاه : نخستین انسان روی زمین به عقیده پارسیان
گردیک : از شخصیت های شاهنامه
گردآفرید : از شخصیت های شاهناه
اسامی پسرانه افغان با ل
لطفعلی : آن که دارای لطف و مهربانی ای چون لطف و مهربانی علی (ع) است.
لطیف : نرم و خوشایند، ظریف و زیبا، ملایم و خوش آهنگ، (به مجاز) چابک و ماهر در نواختن، حساس، از نام ها و صفات خدا
لیث : شیر، اسد، (به مجاز) دلیر و شجاع، نام پدر یعقوب پادشاه صفاری
لطف الدین : مورد مرحمت دین
لطف الله : بخشش پروردگار
لقمان : مردی فرزانه که قران کریم نیز از او یاد کرده است
لون : رنگ
لبینا : نام یکی از لحن های موسیقی در قدیم
اسامی پسرانه افغان با م
میوند: پیکار میوند (به انگلیسی: Battle of Maiwand ) دومین جنگ استقلال خواهی افغان ها از انگلیس است.
میرویس : فرمانروای اصیل
میربچه: لقب یکی از قهرمانان افغانستان در جنگ دوم افغان انگلیس
میثاق : عهد ، پیمان ، معاهده
ملا : شخص روحانی که قانون خدا را بر دیگران می آموزد
معلم : آموزگار ، مربی ، مدرس ، دبیر
مرزا : شاهزاده
مشعل : چراغ ، شمع
منظور : قصد ، خیال ، مفهوم
ملکا : پادشاه
مهر پویا : قدم بردارنده در راه مهر و محبت
مسیب : آزاد و رها شده
مهزیار : ماه سر به زیر
مهباد : نام یکی از سرداران هخامنشی
ماتیکان : نام یکی از پسران فرمانده های مغول
میحاد : جداگانه و انفرادی
میر سلیم : پادشاه سالم و دارای سلامت
اسامی پسرانه افغان با ن
نورالحق : نـــور حق
نقیب : رئیس ، پیشرو ، سالار ، فرمانده
نعمان :باغ گل
ناطق : سخن پرداز ، سخنران ، خطیب
نایب : حاکم ، هیئت ، نماینده
نبیل : آزاده ، شریف ، با هوش ، هوشمند
نثار : قربانی کردن ، فداکار ، جانبازی
نصیب : سرنوشت ، تقدیر
نظام : انضباط ، انتظام ، نظم ، نظم و ترتیب
نظیر : همانند ، مانند هم ، شبیه ، یکسان ، یکجور
نصرت : یاری
نجیب : شریف و اصیل
نقد علی : منتقد بزرگ
نورالدین : نور دین
نجیب الدین : اصیل و شریف در دین
نصرت الله : یاری خدا
نیسان : بارانی که در اردیبهشت می بارد
ناصح الدین : نصیحت کننده دین
ناصح : پند دهنده
نیاک : پسری که خلق و خوی او مانند نیاکان است
ندیم : همنشین با بزرگان
اسامی پسرانه افغان با و
واحد: منفرد ، تک ، فرد ، یگانه ، شمارش یک
وارث : میراث بر ، ارث بر ، حاصل ، جانشین شدن
واصف : توصیف کننده ، ستایش کننده ، تحسین ، ستودن
واعظ : وعظ کننده
وسیم : دلپذیر ، مطبوع ، خوش قیافه ، زیبا
ولی : نگهبان ، سرپرست ، ناظر ، بازرس
ولید : نوزاد ، تازه ، زاییده شده ، تازه تولد شده ، جدید
ویس : لفظی برای نوازش کودکان ، دلخواه ، عشیره یک رنک
وریا : آگاه و بیدار
وادیار : آنگونه که پیداست ، ظاهر
وجیه الله : دارای قدرت و منزلت خداوند
وردین : گلهای بسیار
وه پناه : نام یکی از دادوران دوران پادشاه ساسانی
وهومن : بهمن ، نام یازدهمین ماه تقویم شمسی
وارش : بارش باران
واردان : دادور
وحدت : یگانگی
ورزا : نام پسر فرشید
وستا : اوستا
ویارش : دو دلیر
اسامی پسرانه افغان با ه
همزاد : جوره ، با هم تولد شده ، دوگانه ای
همت : جا طلبی ، آرزو ، قصد بزرگ
هدایت الله : هدایت خدا
هدایت : راهنمایی ، راهنما ، رهبری ، رهنمود
همدست : یاور ، همراه ، همدم ، هم نشین
هامان : مشهور
هامین : تابستان
هورمک : شبان
هاوش : امت ، پیروان
هیژا : گرانبها
اسامی پسرانه افغان با ی
یار : دوست ، رفیق ، همراه ، همدم ، همنشین
یارمحمد : دوستدار حضرت محمد
یاسار : دارایی ، ثروت ، وفور ، فراوانی
یاور : دستیار ، نایب ، معاون
یما : پروردگار مرگ در مذهب هندو
یوسین : یار و افتخار
یار علی : یار حضرت علی (ع)
یار مهدی : یار حضرت مهدی (ع)
یارحسین : یار امام حسین (ع)
یادا : نشان
یادگار : آنچه که از کسی باقی می ماند
یارتا : همچون یار
یاره : یارا و قدرت
یوسف رضا : خوشنود زیبا رو
اسامی دخترانه افغان با الف
آرا : تزئین کردن، آراستن، آرایش دادن
آرزو : خواستن، میل داشتن، مراد، جاجت، هدف، آرمان، چشم انتظاری
آفریــــن: ستایش، نیایش، تحسین، تمجید و ستایش کردن
آنوشــــه : محفــــــوظ
آویــــزه: معلق، آویخته
آهــــــو : آهو، بز کوهی
آینـــــه: بازتاب، منعکس
افسر : بالا و سرور
آشنا : دوست
آرامش : آسایش
انگیزه : محرک
اندیشه : فکر
انار گل : گل انار
امیندخت : دختر درستکار
اسامی دخترانه افغان با ب
بانـــو : خانم، زوجه
بشیـــره : مژده دهنده خبر خوش
بصـــیره : دانا، زیرک، عاقل، باهوش، هوشمند
بلـــور: بلور، شفاف، زلال، سنگ شیشه یی، شیشه نما
بهـــار: فصل اول سال، بهـــار
بهـــارک : بهـــار کوچک
بهـــرخ : بهبود، آسایش، رفا، پیشرفت، به سازی
بوستـــان : باغ، باغچه، باغ میوه
بـــی بـــی : زن محترم، معزز، قابل احترام، ارجمند، و همچنان لقب مادر بزرگ
بیگـــم: بانوی بلند مرتبـــه
بینــــا: بیننده، کسی که میتواند ببیند، دید دار
بوته : گیاه
بیدار : هوشیار
بهگل : بهترین گل
بهشت : مینو ، پردیس
بهرو : نیکو چهره
بهرخ : نیکو روی و زیبا
بهدخت : بهترین دختر
به نگار : بهترین بت و صنم نیکو
اسامی دخترانه افغان با پ
پـــروانه : پروانه، شاه پرک
پریـــرو: رخسار، چهره پری مانند
پلوشـــه : پشتـــو ؛ سرسبز و شادان
پاکدل : خوش قلب
پروین : خوشه ستاره
پوپک : هدهد
پونه : نام نوعی سبزی
اسامی دخترانه افغان با ت
تبســـم : لبخند، لبخند کردن
تـــرانه : سرود، نغمه، آواز، آهنگ شیرین
تور پیکـــی : سیه مو، سیا موب
تیهو : پرنده ای خوش رنگ
تناز : دختر آرش
تابناک : نورانی
تندر : بلبل
ترنگ : آواز تارهای ساز
ترگل : گل تازه
تاژ : لطیف و نازک
تازه : پر طراوت
اسامی دخترانه افغان با ث
ثـمـــر : میوه، همچنان به معنی حکایت
ثنا : ستایش و مدح
ثمینه : گران بها ، قیمتی ، با ارزش
ثمینا : گران بها
ثمره : میوه و حاصله
اسامی دخترانه افغان با ج
جبیـــن : پیشانی، ابرو، سما، رخسار
جوانـــه : سبز شدن، شاخه زدن، غنچه، شگوفه
جهان خاتون : این نام مربوط به جَهان ملک خاتون دختر جلال الدین مسعودشاه بن شرف الدین محمودشاه اینجو بانوی شاعر فارسی است که در نیمه دوم سده هشتم هجری میزیست.
جانانه : دوست داشتنی
جیران : آهو و معشوق زیبا
جان مهر : محبت دلها
جالیز : کشتزار
جوانه : رویش نو
جام : پیاله و ساغر
جهان دخت : دختر شهره در عالم
جهان تاب : پر توان دنیا
جهان ناز : مایه افتخار دنیا
جهان آرا : زیبا کننده دنیا
اسامی دخترانه افغان با چ
چمـــن : علفزار، سبزه، سرسبزی
چهـــره : سیما، رخ، رخسار، صورت، ظاهر
چکاو : نام پرنده ای خوش آواز
چام : عشوه و ناز
چشمه : آب جوشنده از دل زمین
چشمک : حالت مژه برای عشوه
چمن ناز: سبزه های با شکوه و زیبا
اسامی دخترانه افغان با ح
حبیبـــه: محبوب، مورد علاقه، دلارام، دلبر
حسنیـــه: زیبا، قشنگ، خوشگل، عالی
حسیبـــه: آزاده، نجیب، اصسل، نیک نژاد، پاک زاد
حلیمـــه: نجیب، باتربیت، ملایم، آرام، لطیف، مهربان، شکیبا، بردبار
حــــوا: نام اولین زن، مادر همه انسانها
حـــوریه: بر گرفته از نام حور بهشت
حیات : زندگی
حوریه : زن زیبا روی
حور العین : چشم زیبا و مانند حوری
حنیفه : دختر درست و پاک
حنیسه : کمان
حمده : سپاسگذار
اسامی دخترانه افغان با خ
خجستـــه: فرخنده، سعید، مبارک، مساعد
خنـــدان: با خنده، خنده کنان
خورشید : آفتاب، خورشید
خوشبخـــت: خوش اقبال، خوشحال، شاد، خرسند
خجیر : زیباروی
خوبرخ : زیبا روی
خوشدل: مثبت اندیش
خوشنوا : خوش صدا
خرامان : با ناز
خوشه : دسته ای از ستارگان یا هر چیز دیگر
اسامی دخترانه افغان با د
دردانـــه : دانه گرانبها
درخشـــان: تابان، روشن، درخشان
درخشـــنده: فروزنده، تابنده، روشنس دهنده
دلبـــر : فریبنده، معشوقه، یار
دلربا : فریبنده
دنیا : جهان
دلاویز: دل پسند
اسامی دخترانه افغان با ر
راحلـــه: کوچ کننده
رخســـار: گونه، صورت، چهره، ظاهر
رخشـــان: تابناک، روشن، درخشان، با استعداد
رخشـــانه: تابناک، روشن، درخشان، با استعداد
روبینـــا: تابنده، درخشنده، نورانی
روشـــن: تابناک، روشن، چراغان، قابل دید
رویـــدا : آرام، با احتیاط، ملایم
رفیعه : آزاده و اصیل
اسامی دخترانه افغان با ز
زبیده : گل همیشه بهار ، بهار جوانی
زیتون : درخت زیتون
زینت : زیور ، آراستن ، آرایش ، تزئین کردن
زری : زری ، زریفت ، پارچه ابریشمی گل زری
اسامی دخترانه افغان با ژ
ژرفین : عمیق
ژون : بت ، صنم
ژامک : از نامهای باستانی ، آینه
ژرفا : عمیق ، عمیق ترین یا دورترین نقطه جایی
ژینو : زندگی
ژاسمین : یاسمین ، یاسمن
ژاله : شبنم
ژوان : میعادگاه عاشق و معشوق
ژینا : حیات
اسامی دخترانه افغان با س
سمر : داستان ، حکایت ، قصه در شب
سلما : درامان ، مسالمت آمیز ، صلح ، با اطمینان
سمیعه : شنونده ، گوش دهنده
سلیمه : مهربان ، دلجو ، خوش برخورد ، خوشخو ، سالم ، تندرست
سیاره : سیاره ، ستاره ، کهکشان
اسامی دخترانه افغان با ش
شاکره : سپاسگزار ، متشکر ، ممنون ، شکرگزار ، حق شناس ، خوشنود
شیرین گل : گل نوا ، گل دوست داشتنی
شیرین بانو : بانوی دلپذیر
شمیلا : کامل ، تمام ، جامع ، فراگیرنده ، وسیع
شمایل : شکل و صورت
شعله : زبانه آتش
شفیعه : میانجی ، وساطت ، پادرمیان
شفیقه : مهربان ، خونگرم ، دلسوز
شبانه : شب هنگام ، در شب ، در مدت شب
اسامی دخترانه افغان با ص
صنم : بت، شخص زیبا رو، معشوق زیبارو؛ در عرفان صنم در نزد بعضی از عرفا عبارت است از حقایق روحی در ظهور تجلی صورت صفاتی است.
صبرا : بردباری کردن در برابر سختیها و ناملایمتها، شکیبایی
صفا :داشتن رفتار و کرداری همراه با دوستی و صمیمیت، یکرنگی، خلوص و صمیمیت، نام جایی در مکه
صدا : انعکاس صوت، پژواک
صدپر : گل سرخ
صابره : شکیبا و بردبار، صبور
صادقه : راستگو و صادق
صالحه : دیندار و پارسا
صبرینه : نام افسانه ای شاهزاده ایرلند
صبوره : بردبار و شکیبا
صدف : مروارید
صدیقه : دوست و یار راستگو
صنوبر : کاج
اسامی دخترانه افغان با ض
ضحی : معنی: صبح، چاشتگاه زمانی از صبح که تازه آفتاب در آمده است.
ضرغامه : شیر درنده ، پهلوان
ضحا : وقت قبل از ظهر
اسامی دخترانه افغان با ط
طرفه : شگفت آور، جالب، عجیب
طوعه : اطاعت، فرمانبری؛ نام زنی که مسلم ابن عقیل به خانه او پناه برد.
طلیعه : طلایه
طریفه : نو، تازه
طوطی: پرندهای که بیشتر در نواحی استوایی و جنگلها زندگی میکند.
اسامی دخترانه افغان با ظ
ظهیره : پشتیبان ، یاور ، یار
ظریف : خوشگل ، زیبا ، قشنگ ، لطیف ، ملوس ، ناز ، نازک ، نازنین ، خوش طبع ، شوخ ، نکته دان ، نکته سنج ، نکته گیر ، باریک اندام ، لاغراندام
اسامی دخترانه افغان با ع
عطرین : منسوب به عطر، دل انگیز، معطر، خوشبو
عرشیان : فرشتگان، ملائکه
عالم تاج : آن که چون تاجی بر بالای هستی میدرخشد.
عنقا : مرغی افسانهای، سیمرغ
عاتکه : بانوی خوشبو
اسامی دخترانه افغان با غ
غنچه : گلی که شکفته نشده و هنوز گلبرگها و کاسبرگهایش فشرده و جمعاند؛ (به مجاز) دهان کوچک و زیبای معشوق.
غوغا : صدای بلند، بانگ و فریاد
غانیه : زنی که به سبب زیبایی خویش بی نیاز از زیور باشد، زن جوان پاکدامن
غزال : آهوی کوهی
غزاله : آهوی کوهی
غمزه : عشوه و ناز
اسامی دخترانه افغان با ف
فایقه : عالی ، ممتاز ، خوب ، شگرف ، برجسته
فاضله : دانا ، عالم ، دانشمند ، پژوهشگر
فخری : جلال ، افتخار ، فخر ، شکوه ، شادمانی ، درخشان
اسامی دخترانه افغان با ق
قندی گل : قند – گل
قندی : شیرینی ، آب نبات ، نبات
قسیمه : سهیم ، همراه ، شریک ، شرکت کنننده
قمرگل : گلٍِ مهتاب
اسامی دخترانه افغان با ک
کامله : کامل ، درست ، بی عیب ، تمام عیار ، کاملا رسیده ، تمام ، کل
کریمه : گرانبها ، نفیس ، پرارزش ، آزاده ، اصیل ، شریف ، نجیب ، باشکوه
کرا : نام همسر مولانا
کرشمه : ناز
کاملین : نام نوعی گیاه
کرانه : ساحل
کامدل : آرزو
اسامی دخترانه افغان با گ
گل بدن : بدن زیبا ، همانند گل
گلالی : گلالی (قروه) ، نام روستایی از توابع بخش چهاردولی شهرستان قروه در استان کردستان ایران است.
گلبهار : گل بهار ، گل از فصل بهار
گل جان : زندگی گل
اسامی دخترانه افغان با ل
لیلما : روشن ، تابناک ، درخشان ، مهتاب شب
لیمه : از یاران اسکندر مقدونی ، دهی است به ساحل دریای عمان
لمر : آفتاب ، طلوع آفتاب
لطیفه : دلپذیر ، ملایم ، باتربیت ، آرام ، مهربان ، شوخ
لیلما : روشن ، تابناک ، درخشان ، مهتاب شب
اسامی دخترانه افغان با م
مسکا : چنگ درزدن به چیزی
میمنه : سمت راست ، به راست ، چرخش به راست
مونسه : همراه ، همدم ، هم نشین ، دوست
مشعل : نور ، روشنی ، چراغ
معروفه : بلند آوازه ، مشهور ، نامی
مرغلی : نامی یکی از شخصیت های که در کلیله و دمنه آمده است
مینو : بهشت برین، فردوس
میمونه : مبارک، موفق
مهین : بزرگ؛ عظیم
مهوش : زیبا مانند ماه
مهناز : شکوه ماه
مهدیه : راهنمای راه راست
ماه پاره : پاره ای از مهتاب
ماه جبین : پیشانی همچون ماه
ماه منیر : ماه منور
ماه دختر : دختر مثل ماه
مدینه : شهر مقدس مسلمانان
محبوبه : معشوقه، دلبر، یار
محفوظه : ایمن و بی خطر
محسنه : صاحب خیر ، نیکوکار
مجیده : اصیل ، آزاده ، باشکوه
مرسل : فرستاده
مروه : نام یکی از تپه های مقدس در نزدیکی مکه
مستوره : زن پاکدامن
مسعوده : شاد و خوشحال
مسلمه : پیرو دین اسلام
مونسه : همراه و همدم
اسامی دخترانه افغان با ن
نیلرام : نام فرشته ای که پرورنده و رب النوع برف و باران و تگرگ است – نام فرشته نگهبان برف و باران و تگرگ
نیکولقا : زیبا رو، زیبا چهره
نارینا : دختر ظریف، دختر بر افروخته و آتشین
نازیک : نازی
نوبهار : معشوق یا زن زیبارو
اسامی دخترانه افغان با و
وسیمه : دلپذیر ، مطبوع ، خوش قیافه ، زیبا
وژمه : باد آرام که ورزیدن آن لذتبخش و خوشایند باشد ، نام سیاستمدار افغانستان و نماینده مردم ولایت کنر در دوره شانزدهم مجلس نمایندگان است.
واحد : تک
ویوگ : عروس
وهان : خوبان
ویولا : نوعی ساز
وینا : رنگارنگ
ویوات : گل بنفشه
اسامی دخترانه افغان با ه
هدیه : بخشش ، پیشکش
هور : آفتاب
هورا : افرین، هورا، مرحبا
هرمینا : سفر
هور دخت : دختر خورشید
هیلا : پرنده ای شکاری
هورناز : خورشید زیبا
اسامی دخترانه افغان با ی
یاقوت : لعل ، گوهر
یارین : خوشحالی ، شادمانی
یوتاب : نام خواهر آریوبرزن پادشاه آذربادگان
یاسما : یاسمن
یاری : کمک
یارگل : یار چون گل
یارنوش: یار شیرین
سخن پایانی
امیدواریم که اسامی گردآوری شده فوق ، نظر شهروندان افغانی را به خود جلب کرده باشد و از اسامی فوق بتوانند اسمی نیکو و با مسما را برای نوزاد خود انتخاب کنند.