در روانشناسی عمومی و روانشناسی تحلیلی ، کودک درونی جنبه کودکانه هر فرد است و این شامل مواردی است که فرد در کودکی، قبل از بلوغ آموخته است, غالباً به عنوان یک شخصیت فرعی نیمه مستقل و تابع ذهن آگاه بیدار تصور می شود. این اصطلاح کاربردهای درمانی بسیاری در زمینه مشاوره و بهداشت روان دارد.
این مفهوم برای مخاطبان علم روان شناسی به طور وسیع تر از طریق کتاب های جان بردشاو ، مارگارت پل و اریکا چوپیچ شناخته شد. “کودک درون” شما بخشی از ناخودآگاه شماست که قبل از اینکه بتواند آنچه را که اتفاق افتاده(از نظر ذهنی و عاطفی) به طور کامل پردازش کند ، پیام ها احساسات ، خاطرات و اعتقادات گذشته و امیدها و رویاهای آینده را دریافت می کند.
کودک درون ما همیشه با ما ارتباط برقرار می کند . ما فقط باید یاد بگیریم که گوش کنیم. آن می تواند آرام و راضی باشد (در اکثر موارد) ، یا می تواند مخرب رفتار کند و مانع از ایجاد روابط سالم ، مهارت های سازمانی و خودتنظیمی شود.
همچنین آن می تواند روابط سالم را بسازد یا آن را بشکند . اگر در برخی از جنبه های زندگی خود ناامید یا دچار توقف بوده اید، احتمالاً کودک درون شما نیاز به توجه داشته است. نقاط توقف شده می توانند مانند مشکلات در کار ،مشکلات با والدین ، یافتن یا حفظ عشق ، تعمیق روابط یا تعیین مرزها باشد.
ریشه ها
کارل گوستاو یونگ روان شناس (1875–1961) این مفهوم را فرزند خدایی خواند.
رهبر روحانی اندیشه جدید ، امت فاکس (1886–1951) آن را “کودک شگفت انگیز” خواند.
چه زمان کودک درون اظهار وجود می کند ؟
ممکن است گاهی متوجه شوید که ترس، کمال گرایی، اضطراب را تجربه می کنید یا از افراد، مکان ها یا تجربیات خاصی اجتناب می کنید. اینها همه سیگنال هایی است که کودک درون شما سعی در برقراری احساس امنیت می کند.
وقتی کودک درون شروع به فعالیت می کند، رفتارها، انتخاب ها و افکار را بر اساس باورهای ناخودآگاه یا خاطرات گذشته و بر اساس آنچه که خود درونی برای احساس امنیت لازم دارد، انتخاب می کند.
غالباً، کودک درون به واقعیت “خود” در دنیای بزرگسالان دسترسی ندارد و ممکن است از چگونگی زندگی متفاوت اکنون یا تغییر اوضاع کنونی اطلاع نداشته باشد.
در واقع این کودک ساخته شده است از خاطرات و تجربیات دنیای گذشته که بر اساس آن بر زندگی امروز فرد تصمیم می گیرد.
در بعضی افراد این کودک منطقی است و در بعضی دیگر لجباز. زخم های عاطفی دوران کودکی می توانند به کودک درون این احساس را دهند که احساس کند که در حال قدم زدن با یک تن آجر بر پشت خود است. اگر آن با یک تن درد در حال راه رفتن باشد، ممکن است احساس کنید که سنگینی دنیا را بر دوش خود حمل می کنید. اگر با بی ثباتی ، عدم اطمینان یا خطری زندگی کند ، ممکن است شما را از ایجاد تغییرات بازدارد.
یا همچنین احساس کند که از امتحان کردن چیزهای جدید می ترسد.
و اگر بخواهید زندگی را ادامه دهید احتمالاً احساس از هم گسستن خواهید نمود.
گاهی اوقات دچار گیرهای وجودی می شویم اما به راستی علت آن چیست ؟
وقتی بخشی از کودک درونمان به دنبال ایمنی و ثبات است و بخشی دیگر به دنبال اتصال و ماجراجویی ، این حالت پیش می آید.
که در این حالت می توانید یک راه میانه پیدا کنید ، و یا کلا عقده های گذشته را رفع کنید.
برای ایجاد تعادل خلاقیت ، انعطاف پذیری ، مسئولیت پذیری ، اتصال و سازگاری ،بسیار مهم است که کودک درون خود را ملاقات نمایید.
این اولین قدم برای ایجاد یک ارتباط مشارکتی است که نیازهای بزرگسالی و درونی شما با یکدیگر ادغام شده و برآورده می شود.
دو قدم برای پرورش رابطه با کودک درونی خود
یک
برقراری ارتباط با کودک درونی ، شروع گفت وگو و ایجاد رابطه با آن.
دو
اکتشاف نیازها ، امیدها ، درد ها و رویاهای آن.
هدف
رفع نیازهای شخصیتی .
غالباً ، انجام این کار به شما کمک می کند تا تشخیص دهید که برای حرکت به جلو چه چیزی باید تغییر کند.
همچنین ، این فرآیند داخلی اغلب مقاومت های نابجا در برابر رفتارهایی که در زندگی بزرگسالی احساس می کنید را مهار می کند.
چگونه بفهمیم کودک درونمان سالم است یا بیمار؟
نشانه های بیمار بودن :
- احساس سرکش بودن
- اضطراب در هنگام فکر به شروع کار جدید
- احساس وجود مشکل
- احساس عدم دل کندن و عدم دور انداختن وسایل غیر ضروری
- احساس ناکافی بودن
- عدم توانایی در نه گفتن
- احساس ترس از طرد شدگی
- داشتن اعتیاد
- اجتناب از تعارضات
- احساس عدم اطمینان
- احساس خجالت
- احساس گناه
- انتقاد بیش از حد از خود
- عدم تعادل روانی و عصبانیت شدید
- برقرار رابطه جنسی در صورت عدم تمایل درونی
- تماشای ویدئوهای ناهنجار و غمگین
- ترس از دیگران
- احساس مسئولیت بالا نسبت به خود و دیگران
- سخت گیر بودن
- تلاش برای رسیدن به درجات و پیشرفت بالا
- نشانه های کودک درون سالم
بیشتر بخوانید : بهترین کتاب های روانشناسی
نشانه های سالم بودن :
- احساس آرامش فراوان
- اخذ تصمیمات منطقی
- احساس اعتماد به نفس
- غلبه بر خود در شرایط بحرانی
- دارا بودن تفکرات مثبت
- احساس شادابی
- عدم تفکر به گذشته
- زندگی کردن در لحظه
- عدم نگرانی
- برنامه ریزی
- داشتن اهداف
- کنترل خود و شرایط
- تمرکز
راه های التیام کودک درون بیمار
ساعاتی در روز را بدون اینکه به موضوعی فکر کنید چشمان خود را بسته و تمرکز کنید.
اوقات خود را در طبیعت بگذرانید.
احساسات خود را سرکوب نکنید در صورت شاد بودن بخندید و در صورت غمگین بودن ، گریه کنید.
نوشتن احساسات خود .
توجه به نیازهای کودک درون شاید یک روز احساس کنید که می خواهید بازی کنید ، برقصید و…
با کودک درون خود صحبت کنید با جمله هایی نظیر عاشقتم ، به تو حق میدهم ، از تو ممنوم و بابت آسیب هایی که به او وارد شده از او عذر خواهی کنید و به او قول جبران دهید.
افکار منفی را دور ریزید.
بر افکار مثبت تمرکز کنید.