درک این که فردی میخواهد خودکشی کند و به زندگی خود پایان دهد میتواند برای بسیاری از مردم یک مفهوم بسیار چالشبرانگیز و دشوار باشد. افرادی که به خودکشی فکر میکنند، درد عاطفی شدیدی را تجربه میکنند و ممکن است خودکشی را راهی برای پایان دادن به این درد بدانند. رویدادهای منفی زندگی گاهی میتوانند به عنوان محرک افکار یا رفتار خودکشی عمل کنند.
در بسیاری از موارد، فرد همزمان با چندین رویداد یا شرایط استرسزا در زندگی دست و پنجه نرم میکند و افکار و احساسات مرتبط با این تجربیات برای او طاقتفرسا میشود. توجه به این نکته حائز اهمیت است که افکار و احساسات خودکشی میتواند توسط هر رویداد زندگی ایجاد شود، مسئله مهم این است که یک شخص در مورد رویداد چه احساسی دارد و چه معنایی برای او دارد، و به وجود آمدن احساس خودکشی، بستگی زیادی به تفسیر آن فرد از شرایط کلی خود دارد.
فرآیند رفتار خودکشی
از دیدگاه اخلاقشناختی و روانشناختی، رفتار خودکشی را میتوان فرآیند پیچیدهای دانست که در آن عوامل ژنتیکی، عصبی، زیستشناختی، محیطی و روانشناختی به منظور ایجاد پیامد نهایی درگیر میشوند. با این حال، نحوه تعامل این عوامل با یکدیگر نشاندهندهی موضوعی است که به قدری پیچیده است و پیشبینی اینکه چه کسی و چه زمانی دست به خودکشی کامل میزند در واقع بسیار دشوار است. تحقیقات اخیر رفتار خودکشی را به بخش های زمانی ایده پردازی، برنامه ریزی، تلاش و خودکشی کامل تقسیم می کند. هر مرحله ممکن است مدت و شدت متفاوتی داشته باشد، علاوه بر این، اقدام به خودکشی ممکن است یک عامل خطر مهم برای خودکشی کامل در نظر گرفته شود.
چرا به خودکشی فکر میکنیم؟ ریشهیابی فکر به خودکشی
پیدا کردن اینکه چه چیزی باعث خودکشی یک دوست، یکی از اعضای خانواده یا افراد مشهور میشود، دشوار است. ممکن است هیچ علامت هشدار دهندهی واضحی وجود نداشته باشد، و اغلب، عوامل متعددی با هم ترکیب میشوند تا فرد را به تصمیمگیری برای خودکشی سوق دهد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره میشود.
بیماری روانی:
بیماری روانی یک عامل خطر مهم برای خودکشی است، اگرچه رابطه بین آنها پیچیده است. افراد مبتلا به بیماری روانی نسبت به جمعیت عمومی بیشتر در معرض خطر خودکشی هستند، اما بیماری روانی به تنهایی باعث رفتار خودکشی نمیشود. در عوض، به احتمال زیاد به دلیل تعامل بین بیماری روانی و رویدادهای منفی زندگی است که ممکن است باعث ایجاد افکار خودکشی شود. خطر خودکشی در افراد مبتلا به چندین بیماری روانی یا افرادی که اخیراً از مراکز روانپزشکی مرخص شده اند بیشتر است. به همین دلیل، بسیار اهمیت دارد که افرادی که یک بیماری روانی را تجربه میکنند، درمان و مراقبت مناسب را دریافت کنند.
افسردگی شدید، شایعترین نوع بیماری روانی است که باعث خودکشی میشود. افسردگی میتواند باعث شود افراد احساس درد عاطفی شدید کنند، ناامید شوند و نتوانند راه دیگری برای تسکین درد بیابند. سایر بیماری های روانی که می توانند خطر خودکشی را افزایش دهند عبارتند از: اختلال دوقطبی، اختلال شخصیت مرزی (BPD) و جنون.
بیشتر بخوانید:تست افسردگی بک (BDl-ll) رایگان
استرس تروماتیک:
فردی که تجربه آسیبزا، از جمله سوءاستفاده جنسی در دوران کودکی، تجاوز جنسی، آزار جسمی، یا ضربه های روحی جنگی داشته است، حتی سال ها پس از تروما در معرض خطر بیشتری برای خودکشی قرار دارد. این تا حدی به این دلیل است که افسردگی پس از ضربه و در بین افراد مبتلا رایج است و باعث احساس درماندگی و ناامیدی میشود که می تواند منجر به خودکشی شود.
مصرف مواد مخدر و الکل:
مصرف الکل و مواد میتوانند بر فردی که احساس خودکشی میکند تأثیر بگذارد، و او را نسبت به زمانی که هوشیار است، تحریکپذیرتر میکند. میزان مصرف مواد و الکل در میان افراد مبتلا به افسردگی و سایر اختلالات روانی بیشتر است بنابراین خطر خودکشی در این افراد افزایش مییابد.
از دست دادن یا ترس از دست دادن:
ممکن است فردی در هنگام مواجهه با فقدان یا ترس از دست دادن تصمیم بگیرد که جان خود را بگیرد و خودکشی کند. این موقعیت ها میتواند شامل موارد زیر باشد: افت تحصیلی، دستگیر شدن یا زندانی شدن، تحقیرشدن، مورد آزار و اذیت قرار گرفتن، مشکلات مالی، پایان یک دوستی نزدیک یا رابطه عاشقانه، از دست دادن شغل، از دست دادن خانواده، از دست دادن موقعیت اجتماعی.
ناامیدی:
در بسیاری از مطالعات مشخص شده است که ناامیدی، چه در کوتاهمدت و چه به عنوان یک ویژگی طولانیمدت، در تصمیم به خودکشی نقش دارد. ممکن است فرد با یک چالش اجتماعی یا فیزیکی روبرو باشد و هیچ راهی برای بهبود وضعیت نیابد.
درد و بیماری مزمن:
اگر فردی درد یا بیماری مزمن داشته باشد که امیدی به درمان یا رهایی از رنج بیماری ندارد، ممکن است خودکشی را راهی برای بازیابی و کنترل زندگی خود ببیند. بر اساس مطالعهای، شرایط زیر با خطر بالاتر خودکشی مرتبط است: آسم، کمر درد، آسیب مغزی، سرطان، نارسایی قلب، دیابت، صرع، ایدز، فشارخون بالا، میگرن، بیماری پارکینسون.
درد مزمن همچنین میتواند باعث اضطراب و افسردگی شود که میتواند خطر خودکشی را نیز افزایش دهد. طبق تحقیقات، افرادی که درد مزمن دارند، چهار برابر بیشتر از افرادی که بدون درد هستند، در معرض افسردگی یا اضطراب هستند.
درخواست رفتن دوباره به مطب پزشک یا کمک بیشتر در امور خانه یا کمک برای پرداخت قبوض بیمارستان برای آنها سخت و سختتر میشود. در واقع، بسیاری از افرادی که تصمیم به خودکشی میگیرند، اغلب اظهار میکنند که عزیزانشان یا به طور کلی دنیا، بدون آنها بهتر است. این افراد اغلب خود را به عنوان باری برای دیگران میبینند یا به دلیل بار عاطفی طاقت فرسایی که در درون خود دارند احساس بیارزشی میکنند.
انزوای اجتماعی:
یک فرد ممکن است به دلایل زیادی از جمله از دست دادن دوستان یا همسر، جدایی یا طلاق، بیماری جسمی یا روانی، اضطراب اجتماعی، بازنشستگی یا به دلیل نقل مکان به مکان جدید از نظر اجتماعی منزوی شود. انزوای اجتماعی میتواند ناشی از عوامل درونی مانند عزت نفس پایین باشد. این عامل میتواند به تنهایی و یا در کنار سایر عوامل مانند افسردگی و سوء مصرف الکل یا مواد مخدر خطر خودکشی را افزایش دهد.
این نشانهها یعنی فرد در فکر خودکشی است
علائم هشدار دهنده خودکشی را باید بسیار جدی گرفت. برخی از علائم واضح هستند، مانند صحبت کردن در مورد خودکشی و مرگ، اما برخی دیگر قابل تشخیص نیستند و میتوان به راحتی از آنها گذشت. تشخیص زودهنگام علائم هشداردهنده میتواند به کمک فرد حرفه ای و متخصص، درمان و منجر به سلامتی روان شود و یک زندگی را نجات دهد.
در واقع هیچ الگوی رفتاری معمولی برای فردی که قصد خودکشی دارد وجود ندارد، اما علائم هشدار دهنده رایجی وجود دارد. در اینجا چند نشانه که به طور کلی واضح و قابل مشاهده هستند که نشان میدهد شخصی به فکر خودکشی است بیان شده است
تغییر در رفتار:
هرگونه تغییر غیرعادی در رفتار افرادی که تمایل به خودکشی دارند معمول است، برای مثال، شخصی که میشناسید و معمولاً مهربان است، ممکن است عصبانی و پرخاشگر شود. یا فردی که غمگین بوده و با افسردگی دست و پنجه نرم میکند ممکن است ناگهان آرام و به ظاهر شاد شود. سایر تغییرات ممکن است شامل افزایش مصرف مواد یا نوسانات خلقی غیرمعمول باشد.
تغییر در الگوی خواب:
تغییر در نحوه خوابیدن فرد، نشانه افسردگی و همچنین رفتارهای خودکشی است. فردی که احساس خودکشی دارد ممکن است بیش از حد معمول بخوابد و اصلاً برای بلند شدن از رختخواب تلاش نکند. یا ممکن است کمتر بخوابد، بی خوابی را تجربه کند و تمام ساعات بیدار بماند و سپس روز بعد با خستگی دست و پنجه نرم کند. تغییرات در خواب، جدا از موضوع خودکشی باعث نگرانی است و باید مورد توجه قرار گیرد.
دسترسی به وسایل کشنده:
اگر یکی از عزیزان به شما بگوید اسلحه خریده است، این علامت به طور واضح میتواند نشانهی خودکشی باشد. با این حال، جمع آوری وسایل کشنده نیز یک هشدار مهم است که بعضی افراد آن را پنهان میکنند. یا اینکه ممکن است شخصی بدون اینکه کسی متوجه شود شروع به ذخیره کردن قرص کند، آنها به راحتی پنهان میشوند. مهم است که از هر وسیله کشنده ای آگاه باشید که ممکن است شخصی که نگران آن هستید به آن دسترسی داشته باشد. با دسترسی به این وسایل ، خطر خودکشی افزایش می یابد.
فاصله عاطفی:
فردی که احساس خودکشی میکند ممکن است، از افراد دیگر و از فعالیت های معمولی جدا شود. آنها ممکن است از نظر عاطفی از مردم دور باشند، از نظر اجتماعی خود را منزوی کرده باشند. این فرد ممکن است علاقه خود را به فعالیتهای عادی، کار و خانه و چیزهایی که زمانی از آنها لذت میبرد از دست بدهد.
درد جسمی:
درد و ناراحتی فیزیکی اغلب به عنوان علائم افسردگی و همچنین خودکشی نادیده گرفته میشود. اگر شخصی که میشناسید اغلب از هر نوع درد، مانند سردرد، ناراحتی گوارشی یا فقط درد عمومی بدن شکایت دارد، نسبت به سایر علائم افسردگی یا خودکشی هوشیار باشید. اگر فرد توضیح آسانی برای درد ندارد، مانند سابقه میگرن یا آسیب ورزشی که باعث درد عضلات شده است، باید نگران باشید.
صحبت از مردن، صحبت در مورد احساس پوچی، ناامیدی، یا نداشتن راهی برای بیرون اومدن، احساس شدید گناه، صحبت در مورد نداشتن دلیلی برای زندگی یا اینکه دیگران بدون آنها وضعیت بهتری دارند، خداحافظی با دوستان و خانواده نیز از مواردی هستند که میتوان به عنوان نشانههای خودکشی به آنها توجه کرد.
به کسی که حرف خودکشی میزند چه بگوییم؟ کمک به جلوگیری از خودکشی اطرافیان
با آگاهی بیشتر در مورد علائم افکار خودکشی، تشخیص و کمک کردن آسانتر است. صحبت در مورد خودکشی فراخوانی برای جلب توجه نیست، بلکه فریاد کمک است. دو نوع موقعیت مختلف وجود دارد که ممکن است با افرادی که افکار خودکشی دارند تجربه کنید، منفعل و قریب الوقوع. هر دو باید بسیار جدی گرفته شوند، فقط کمی متفاوت با آنها رفتار میشود. در هر صورت، از پرسیدن سوالات دقیق و دشوار نترسید، پرسیدن در مورد خودکشی خطر اقدام را افزایش نمی دهد، بلکه احساس انزوا را کاهش میدهد، و حمایت را افزایش میدهد، احتمال مرگ بر اثر خودکشی را کاهش میدهد.
منفعل
این وضعیت زمانی اتفاق میافتد که فردی مبهمتر از میل خود به مردن صحبت میکند، شاید به خودکشی فکر کرده باشد یا اظهار داشته باشد که احساس میکند به سادگی نمیتواند به این شکل ادامه دهد.
با تأیید احساسات آن شخص و ابراز نگرانی واقعی خود شروع کنید. نشان دادن همدلی و تاکید بر این که احساسات فرد مهم است میتواند بسیار کمک کند. «به نظر می رسد که شما واقعاً در حال مبارزه هستید. میتوانی در مورد آن بیشتر برام بگی؟ من دوست دارم گوش کنم و در جایی که بتوانم کمک کنم.» تمام تلاش خود را بکنید که با اظهارات منفی آن شخص بحث نکنید، مهم نیست که آنها چقدر وحشتناک به نظر میرسند. شما می توانید از جملات مثبت استفاده کنید، در حالی که هنوز تصدیق می کنید که احساسات فعلی آنها واقعی و منصفانه است. آنها را تنها نگذارید، بدون قضاوت گوش دهید و دلسوز باشید. مستقیماً از او بپرسید که آیا به فکر خودکشی است یا خیر، به او بگویید تو تنها نیستی ما با هم کمکی که نیاز داری به تو ارائه خواهیم کرد، همچنین به آنها پیشنهاد دهید از کمک افراد حرفهای و متخصص بهره ببرند و گزینههایی را به آنها پیشنهاد دهید تا راه برای او آسانتر شود. به او کمک کنید تا منابع را شناسایی و با آنها تماس بگیرد.
سوالات سخت و مفصل را بپرسید. “آیا نقشههایی دارید؟” “آیا قبلاً تلاش کرده اید؟” آیا احساس میکنید امروز میتوانید کاری کنید که به خودتان آسیب برسانید؟» “در حال حاضر از تنها بودن میترسی؟”
قریب الوقوع
کسی که تمایل دارد در آینده نزدیک بمیرد، در معرض خطر است، به خصوص اگر برنامه، وسیله یا جدول زمانی تعیین کرده باشد. با نزدیکترین واحد خدمات اورژانس اجتماعی تماس بگیرید، فرد را تنها نگذارید، اطمینان حاصل کنید که آنها توسط یک فرد مورد اعتماد به نزدیکترین بخش اورژانس یا مرکز بحران سلامت روان راهی میشوند. اطمینان حاصل کنید که همه ابزارهای خودکشی از دسترس فرد خارج شده است. این ابزارها ممکن است شامل اسلحه، چاقو، داروها، الکل، و سموم باشد. باور کنید. باور کنید که اظهارات یا حرکات خودکشی جدی است در گفتگو در مورد افکار و احساسات شرکت کنید بدون قضاوت یا بحث گوش دهید نیت و دسترسی به وسایل کشنده را بررسی کنید نسبت به فرد و موقعیت ابراز همدردی کنید، حامی و همراه باشید،بدون قضاوت گوش بدید و کمک کنید.
بیشتر بخوانید:چه زمانی نیاز به یک روان درمانگر داریم؟
کنترل افکار خودکشی
افکار فعال خودکشی شامل افکار واضح و مشخص در مورد خودکشی یا برنامه هایی برای از بین بردن زندگی شما است. اما افکار خودکشی نیز می توانند شکلی کمتر تعریف شده به خود بگیرند. شاید شما برنامه واقعی برای خودکشی ندارید، اما افکار مکرر در مورد مرگ و خودکشی و باور اینکه لیاقت ادامه زندگی رو نداری باعث شده فکر کنی کاش میتوانستی زندگی را متوقف کنید. اگر افکار فعال خودکشی را تجربه می کنید، در مرحلهی اول، باید بدانید که هر کسی ممکن است افکار خودکشی را تجربه کند. این افکار نشان دهندهی ضعف، نقص یا شکست شخصی نیستند. اگر روشهای خودکشی را در نظر میگیرید یا به پایان دادن زندگی خود فکر میکنید، مراحل زیر میتواند به شما کمک کند.
درد دل کنید
میتوانید با عزیزان مورد اعتمادتان صحبت کنید و تحت حمایت عاطفی آنها قرار بگیرید، آنها همچنین میتوانند به شما در حفظ امنیت کمک کنند. اگر مطمئن نیستید که با چه شخصی صحبت کنید، به مشاور روانشناس مراجعه کنید، آنها با دلسوزی گوش میدهند و راهنماییهایی را در مورد راه های دستیابی به آرامش ارائه میدهند.
به مکان امن بروید و ایمن بمانید
رسیدن به یک مکان امن می تواند جلوگیری از اقدام به خودکشی را آسانتر کند. ممکن است یک کتابخانه یا مکان عمومی دیگر، خانه یک دوست یا جای دیگری که احساس راحتی میکنید، یا اتاق دیگری در خانه خود امتحان کنید.
ایمنی به معنای دوری از سلاح، دارو یا سایر روشهای احتمالی خودکشی است. یکی از دوستان یا اعضای خانواده می تواند به شما کمک کند این موارد را بردارید یا در کنار شما بماند، به خصوص اگر نیاز به ادامه مصرف دارو دارید، آنها میتوانند یک دوز را در زمان خاص به شما دهند تا به قرص های اضافی دسترسی نداشته باشید.
از مصرف الکل و مواد خودداری کنید
نوشیدن الکل یا استفاده از مواد ممکن است برای بی حس کردن احساسات دردناک و ناخواسته مفید به نظر برسد، اما آنها در واقع افسردگی و افکار خودکشی را بدتر میکنند.
تکنیک های زیر را امتحان کنید
پیادهروی کوتاه، در آغوش گرفتن حیوان خانگی، و تنفس عمیق، گوش دادن به موسیقی، چشیدن یک غذا یا نوشیدنی مورد علاقه، یا تماشای عکس یا ویدیو از افراد و حیواناتی که دوستشان دارید میتواند همگی تکنیکهایی هستند که به شما کمک میکند آرامتر بمانید و کمتر مضطرب شوید و در زمان حال بمانید.
با عزیزان و دوستان مورد اعتماد در ارتباط بمانید
احساس گناه یا احساس سربار بودن میتواند شما را به دوری از عزیزانتان سوق دهد، اما حفظ ارتباط با افرادی که به شما اهمیت میدهند میتواند گذر از بحران سلامت روان را آسانتر کند. سعی کنید با گفتن این جمله، “من روزهای سختی را می گذرانم، میتوانی با من همراهی کنی؟با کسی که به او اعتماد دارید ارتباط برقرار کنید، حتی زمانی که چالشها و لحظات دردناک زندگی بسیار طاقتفرسا به نظر میرسند، یادآوری اینکه شما تنها نیستید میتواند به شما کمک کند. صحبت کردن در مورد احساس خود ممکن است وضعیت شما را تغییر ندهد یا به طور کامل آن افکار را از بین نبرد، اما به اشتراک گذاشتن این افکار با یک فرد عزیز میتواند تسکین دهنده شما باشد.
روی مراقبت از خود تمرکز کنید
مراقبتهای فیزیکی لزوماً افکار خودکشی را کاهش نمیدهند، اما زمانی که نیازهای فیزیکی شما برآورده میشود، ممکن است مدیریت آن آسانتر باشد.
تا جایی که می توانید، سعی کنید وعدههای غذایی متعادل بخورید و هیدراته بمانید، کمی فعالیت بدنی داشته باشید (حتی حرکات کششی یا حرکت در اطراف خانه)، و سعی کنید هر شب 7 تا 9 ساعت بخوابید.
احساس درد و ناامیدی ممکن است فوراً بهبود نیابد، و پرداختن به افکار خودکشی میتواند به زمان و حمایت حرفهای نیاز داشته باشد. اما برداشتن اولین قدمها برای مدیریت این افکار میتواند به شما کمک کند تا فاصله کافی برای به دست آوردن امید و کشف روشهای طولانیمدت تسکین پیدا کنید و همچنین داشتن اطلاعات در مورد نشانه های فردی که در فکر خودکشی است میتواند زندگی بسیاری از مردم را از مرگ نجات دهد.